اولین گام ثبت تجربه های قبلی روزنامه نگاری انقلاب است
ما تجزبه روزنامه نگاری انقلاب اسلامی را داریم. اولین گام این است که این تجربه ثبت شود. اینها اگر ثبت شد در مرحله بعد می شود از دل آن خروجی های مختلف در آورد. یک عده می توانند بیایند راجع به اینها فیلم بسازند. یک عده می توانند بروند مدل های نظری اینها را در بیاورند.
من فکر می کنم بهتر است ادبیات خودمان را استفاده کنیم و بگوییم روزنامه نگاری انقلاب اسلامی.
ببینید، دو بحث داریم. یک بحث نظری و یک بحث تاریخی. از نظر تاریخی که روزنامه نگاری انقلاب اسلامی را داریم. یعنی شما ده ها نشریه بعد از انقلاب دارید که بچه های حزب اللهی اینها را منتشر کرده اند. در فراز و فرود های مختلف انقلاب اینها شکل گرفته و تاثیر گذار هم بوده. از همان روزهای اول انقلاب شما بگیرید، از مجله سروش اول انقلاب که "پرویز خرسند" در می آورد تا روزنامه جمهوری اسلامی به سردبیری آقای موسوی تا مجلات پیام انقلاب و امید انقلاب و نهال انقلاب و... تا مجله پاسدار اسلام و دیگران. کلی نشریه در آمده و ادامه هم پیدا کرده. در دهه شصت به یک شکل، در ده هفتاد به شکل دیگر مثل نیستان، سوره، اهل قلم و...(من لیست مفصلی از اینها تهیه کرده ام.) ده ها نشریه داشته ایم.
حداقلش این است که حتا اگر ما خودمان هم حزب اللهی نباشیم به عنوان یک پدیده، به عنوان یک سوژه قابل پژوهش می توانیم سراغ اینها برویم. حداقل اگر هم فعلا وارد مرحله نظریه پردازی راجع به اینها نمی خواهیم بشویم، بیاییم تک نگاری کنیم. مثلا یک تک نگاری نوشته شود راجع به سوره دوره شهید آوینی، یکی راجع به مجله پیام انقلاب، پاسدار اسلام، سروش، کیهان هوایی و... هر کدام از اینها فقط یک اسم که نیست. گاهی هزار ها و بلکه ده ها هزار نفر ساعت راجع در این فضا ها کار انجام شده.
یعنی تجربه روزنامه نگاری انقلاب اسلامی را ما داریم. اولین گام این است که این تجربه ثبت شود. اینها اگر ثبت شد در مرحله بعد می شود از دل آن خروجی های مختلف در آورد. یک عده می توانند بیایند راجع به اینها فیلم بسازند. یک عده می توانند بروند مدل های نظری اینها را در بیاورند. یک نشریه درتهران داشته ایم، یکی درتبریز، یکی در مشهد؛ اشتراکات اینها باید دربیاید. مدل های کار سازمان دهی ژورنالیسم حزب اللهی دربیاید. ضمن اینکه یک سطح جدی که خیلی مغفول واقع می شود، سطح آماتور قضیه است. یعنی فقط سطح حرفه ای اش را شما نگاه نکنید. ده ها هزار هسته فرهنگی تشکیل شده بود بعد از انقلاب. از گروه سرود و تئاتر و کتاب خانه فعال تا نشریات مسجدی و مدرسه ای و... .
ببینید من دیگر کلا با عقبه نظری مشکل دارم! در حوزه علوم انسانی مشکل اساسی ما این است دیگر. همیشه می خواهند بنشینند از داخل قرآن و فلان کتاب های وارداتی و اینها نظریه دربیاورند و اینها را با هم دیگر قاطی کنند تا بشود نظریه! در حوزه های مختلف همینطور است. مگر نظریه اقتصاد اسلامی چه شکلی به دست می آید. از توی کتب نظری؟ نه. شما بروید ده تا قرض الحسنه خانوادگی را که بیست سال است دارند کار می کنند و گردش مالی بالا دارند تک نگاری کنید. ده تا تک نگاری که درآمد بعد از دل آن نظریه را دربیاورید. نظریه که توی اتاق های دربسته به وجود نمی آید. در همان اقتصاد اینجور نبوده که آقای کینر بنشیند از خودش نظریه اقتصادی بدهد بعد بیایند بر اساس آن عمل کنند. می آیند این رفتارها را نگاه می کنند؛ از دل رفتارها نظریه بیرون می کشند. ما متاسفانه به داشته های خودمان خیلی بی اعتنا هستیم. در همین کاری که در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب می کنیم، واقعا بعضی از اینها شوق انگیز است. ده ها الگو از اینها در می آید. الگوی جذب، آموزش، تامین مالی و... توان های بچه حزب اللهی ها در بحران هاست که رو شده. الان باید رفت آن توان ها را نگاه کرد، ثبت کرد و الگوهایش را درآورد.