اولین گام ثبت تجربه های قبلی روزنامه نگاری انقلاب است

ما تجزبه روزنامه نگاری انقلاب اسلامی را  داریم. اولین گام این است که این تجربه ثبت شود. اینها اگر ثبت شد در مرحله بعد می شود از دل آن خروجی های مختلف در آورد. یک عده می توانند بیایند راجع به اینها فیلم بسازند. یک عده می توانند بروند مدل های نظری اینها را در بیاورند.

 من فکر می کنم بهتر است ادبیات خودمان را استفاده کنیم و بگوییم روزنامه نگاری انقلاب اسلامی.

ببینید، دو بحث داریم. یک بحث نظری و یک بحث تاریخی. از نظر تاریخی که روزنامه نگاری انقلاب اسلامی را داریم. یعنی شما ده ها نشریه بعد از انقلاب دارید که بچه های حزب اللهی اینها را منتشر کرده اند. در فراز و فرود های مختلف انقلاب اینها شکل گرفته و تاثیر گذار هم بوده. از همان روزهای اول انقلاب شما بگیرید، از مجله سروش اول انقلاب که "پرویز خرسند" در می آورد تا روزنامه جمهوری اسلامی به سردبیری آقای موسوی تا مجلات پیام انقلاب و امید انقلاب و نهال انقلاب و... تا مجله پاسدار اسلام و دیگران. کلی نشریه در آمده و ادامه هم پیدا کرده. در دهه شصت به یک شکل، در ده هفتاد به شکل دیگر مثل نیستان، سوره، اهل قلم و...(من لیست مفصلی از اینها تهیه کرده ام.) ده ها نشریه داشته ایم.

حداقلش این است که حتا اگر ما خودمان هم حزب اللهی نباشیم به عنوان یک پدیده، به عنوان یک سوژه قابل پژوهش می توانیم سراغ اینها برویم. حداقل اگر هم فعلا وارد مرحله نظریه پردازی راجع به اینها نمی خواهیم بشویم، بیاییم تک نگاری کنیم. مثلا یک تک نگاری نوشته شود راجع به سوره دوره شهید آوینی، یکی راجع به مجله پیام انقلاب، پاسدار اسلام، سروش، کیهان هوایی و... هر کدام از اینها فقط یک اسم که نیست. گاهی  هزار ها و بلکه ده ها هزار نفر ساعت راجع در این فضا ها کار انجام شده.  

یعنی تجربه روزنامه نگاری انقلاب اسلامی را ما داریم. اولین گام این است که این تجربه ثبت شود. اینها اگر ثبت شد در مرحله بعد می شود از دل آن خروجی های مختلف در آورد. یک عده می توانند بیایند راجع به اینها فیلم بسازند. یک عده می توانند بروند مدل های نظری اینها را در بیاورند. یک نشریه درتهران داشته ایم، یکی درتبریز، یکی در مشهد؛ اشتراکات اینها باید دربیاید. مدل های کار سازمان دهی ژورنالیسم حزب اللهی دربیاید. ضمن اینکه یک سطح جدی که خیلی مغفول واقع می شود، سطح آماتور قضیه است. یعنی فقط سطح حرفه ای اش را شما نگاه نکنید. ده ها هزار هسته فرهنگی تشکیل شده بود بعد از انقلاب. از گروه سرود و تئاتر و کتاب خانه فعال تا نشریات مسجدی و مدرسه ای و... .

ببینید من دیگر کلا با عقبه نظری مشکل دارم! در حوزه علوم انسانی مشکل اساسی ما این است دیگر. همیشه می خواهند بنشینند از داخل قرآن و فلان کتاب های وارداتی و اینها نظریه دربیاورند و اینها را با هم دیگر قاطی کنند تا بشود نظریه! در حوزه های مختلف همینطور است.  مگر نظریه اقتصاد اسلامی چه شکلی به دست می آید. از توی کتب نظری؟ نه. شما بروید ده تا قرض الحسنه خانوادگی را که بیست سال است دارند کار می کنند و گردش مالی بالا دارند تک نگاری کنید. ده تا تک نگاری که درآمد بعد از دل آن نظریه را دربیاورید. نظریه که توی اتاق های دربسته به وجود نمی آید. در همان اقتصاد اینجور نبوده که آقای کینر بنشیند از خودش نظریه اقتصادی بدهد بعد بیایند بر اساس آن عمل کنند. می آیند این رفتارها را نگاه می کنند؛ از دل رفتارها نظریه بیرون می کشند. ما متاسفانه به داشته های خودمان خیلی بی اعتنا هستیم. در همین کاری که در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب می کنیم، واقعا بعضی از اینها شوق انگیز است. ده ها الگو از اینها در می آید. الگوی جذب، آموزش، تامین مالی و...  توان های بچه حزب اللهی ها در بحران هاست که رو شده. الان باید رفت آن توان ها را نگاه کرد، ثبت کرد و الگوهایش را درآورد.

تشکل‏ها باید برای 24 میلیون رای حاضر تریبون ایجاد کنند

وحید جلیلی در پاسخ به سوال همیشگی "چه باید کرد؟" در فضای بعد از انتخابات گفت: باید جریانی نمایندگی این 24 میلیون رای را به عهده بگیرد و با کافی ندانستن ایجاد جریان دفاعی از این میزان رای، خواهان تریبون سازی برای آنها شد.
سردبیر ماهنامه راه در دومین جلسه هماهنگی تشکل‏ها در فضای بعد از انتخابات به بررسی فضای کشور در مقایسه با شرایط اوایل انقلاب پرداخت و گفت:
در ابتدای انقلاب همین بچه‏های مدارس و مساجد و دانشگاه‏ها و ... فعال شدند که توانستند جلوی گروه‏های معاند و مخالف نظام بایستند و اگر قرار است امروز هم کسی کار کند از بین شماست.
وی از تشکل‏ها خواست تا 3 موضوع مهم "چهره‏ها"، "آثار" و "شبکه‏های ارتباطی" را مدنظر داشته باشند و در رابطه با موضوع چهره سازی گفت: ما باید سطح بحث را عوض کنیم و این هنر احمدی نژادی را‏ یاد بگیریم. باید چهره‏های جدید معرفی شوند و نخبگان دلسوز انقلاب شناخته شوند. یک سری نخبگان داریم که شناخته شده‏اند و‏ یک سری دیگر در آستانه این فضا هستند.
وی با نام بردن نخبگانی در حوزه‏های مختلف اقتصاد، هنر، جامعه شناسی و ... اضافه کرد: ما متخصص کم نداریم اما ناشناخته‏اند و باید معرفی شوند. هر کسی باید شروع کند و در حوزه‏ی کاری خودش تصمیم به چهره سازی بگیرد مثلا معرفی 3 نخبه در زمینه هنری و ... .
وی با ابراز نارضایتی از تولید نشدن آثار از نخبگان انقلابی گفت: افرادی که میانه‏ای با انقلاب ندارند و حاضر به نقد شدن هم نیستند به طور مداوم اثر تولید می‏کنند اما از افرادی مثل حجة الاسلام روح که 20 سال است تولید فکر و سخنرانی دارند حتی ‏یک کتاب هم منتشر نشده است.
وی در ادامه از تشکل‏ها خواست که در فضای فعلی به تولید آثار هرچند کوچک از بلوتوث و پیام کوتاه گرفته تا کتاب و مقاله و سایت و وبلاگ و موسیقی و ترانه و ... بپردازند و خواستار انتشار حرفهای ناگفته‏ای شد که صدا و سیما نمی‏تواند آنها را پخش کند.
این فعال فرهنگی سیاسی با توضیح چگونگی ایجاد شبکه‏ها و پاتوق‏های گسترده به منظور تبادل اطلاعات، به آسیب شناسی جلسات فرهنگی پرداخت و گفت: عیب جلسات ما این است که تنها به برگزاری چند جلسه و صحبت و سخنرانی فکر می‏کنیم و فکر می کنیم کارمان را انجام داده ایم و آثار محسوس و ملموس جدید برای عرضه و تبادل نداریم. وقتی تولید اثر باشد، انگیزه افراد برای فعالیت و مشارکت و تبادل آثار و اطلاعات بیشتر می‏شود.
وی با ذکر کارهای تولیدی جدیدی که کمتر به آنها پرداخته شده است به تشکل‏ها پیشنهاد داد: به صورت اردویی به مناطق مختلف خارج از شهر و روستاهای اطراف بروید و از مردم در مورد اینکه به چه کسی رای داده‏اند و چگونگی تقلب در انتخابات سوال کنید و از آن فیلم موبایلی و ... بسازید تا چهره‏های مردمی‏ معرفی و مشهور شوند.
متن کامل سخنان وحید جلیلی در این نشست فرهنگی سیاسی به زودی در اختیار علاقه مندان قرار خواهد گرفت.

اسلام بدون جمهوريت، اسلام اموي است

يك تحليلگر سياسي با اشاره به وقايع پس از انتخابات گفت: اگر جمهوريت را از كشور بگيريم به سرعت به سمت نظام‌هاي اموي و عباسي پيش مي‌رويم.

به گزارش فارس، وحيد جليلي، سردبير مجله «راه» در نشست «جنگ نرم و نقش هنر در آن» كه به همت حوزه هنري شهر ري و دانشكده علوم حديث شهرري در اين دانشكده برگزار شد با اشاره به عمق توهم در جريان انتخابات گفت: با بسترها و زمينه‌هايي كه اين توهم ايجاد كرده است به درستي برخورد نشده و در حال حاضر با محصول نامشروع اين روند مواجه هستيم.

وي افزود: كم كاري‌ها و ناتواني‌هاي انباشته شده در ماه‌هاي اخير به شكل‌هاي گوناگون و به صورت اغتشاش جلوه كرده است.

جليلي با تأكيد بر اينكه بخش مهمي از وقايع بعد از انتخابات ناشي از عملكردها بوده است، گفت: ما در انتخابات با دو تصوير متضاد رو به رو شديم كه باعث به وجود آمدن تنش‌هايي شد. يك تصوير، تصوير رسانه‌هاي خارجي بود و تصوير ديگر رسانه‌هاي داخلي بودند.

به گفته وي بيش از يك سوم جمعيت ايران در روستاها زندگي مي‌كنند، اما هرگز كنش‌ها، نظرات و عقايد آنها نمايش داده نمي‌شود و متأسفانه ايران را فقط در تهران خلاصه كرده‌ايم.

جليلي با تأكيد بر اينكه عده‌اي از معاندان تلاش مي‌كنند مفهوم جمهوريت را از ايران بگيرند، گفت: امام خميني ره مي‌دانست كه بهترين تضمين براي اسلاميت، جمهوريت است؛ اگر جمهوريت را از كشور بگيريم به سرعت به سمت نظام‌هاي اموي و عباسي پيش مي‌رويم.

وي افزود: امام خميني از اين گونه حكومت‌ها با نام اسلام آمريكايي ياد مي‌كنند. يعني حكومتي كه ادعاي اسلامي دارد، اما جمهوريت در آن ديده نمي‌شود؛ مانند حكومت ملك عبدالله در عربستان.

جليلي با بيان اينكه آنچه در انتخابات اخير رخ داد، صرفا رأي آوردن يا نياوردن يك نفر نبود، افزود: مخالفان مي‌دانند كه اگر پنجه در پنجه پيروزشدگان انتخابات نيندازند، انتخابات نقطه آغازي براي جهاني شدن انقلاب اسلامي مي‌شود.
وي ادامه داد: در طول ماه‌هاي گذشته مخالفان تمام تلاش خود را كردند تا حقيقت اصيل انتخابات بيان نشود و هرچه كه از دستشان برمي‌آيد، در اين راه انجام دادند.

جليلي با تأكيد بر اينكه در حال حاضر نوبت جوانان انقلابي است كه جريانات پس از انتخابات را هدايت كنند، اظهار داشت: وقاحت جريان مخالف تا به جايي رسيده است كه رأي 24 ميليون انسان را ناديده مي‌گيرد و جالب اينكه خود را نيز دانشمند و عالم معرفي مي‌كند.

وي افزود: قصد جريان مخالف پنجه انداختن در چهره انقلاب است و در اين راه شيوه فراعنه را در پيش گرفته است، يعني به صورت استكباري عمل مي‌كند.

جليلي با انتقاد از به رسميت شناختن جنبش سبز گفت: وقتي مسئولان ما در مورد اين جنبش و پيامدهاي آن اخطار مي‌دهند يعني اينكه اين جنبش را به رسميت شناخته‌ايم، در حالي كه تا به حال صحبتي از جنبش 24 ميليوني نشده است.

جليلي در پايان گفت: بايد اين 24 ميليون را سازماندهي كرد تا به مقابله با اشرافيت نظام برخيزد و جايگاه واقعي جمهوري اسلامي را تبيين كند. ضمن اينكه نبايد ولي فقيه را در اين زمينه تنها بگذاريم.

اسلام ناب

متون ديني را خوانديم ، به اقامه قسط رسيديم ؛ به جملات امام «ره» پناه برديم ، از اسلام مستضعفين و تاريخ تلخ و شرم آور محروميتها شنيديم ؛ به رهبري مراجعه کرديم ، رسالت دانشجوي متعهد را سؤال از ظلمها و بي عدالتيهاي رايج يافتيم ؛ حال چرا اين واجبات مؤکد ، متروک و مهجور مانده اند و توجهي نمي شوند. . . !؟! اما ، در اين ميانه ، ابوذران زمانه کجايند تا روزه سکوت بشکنند و استخوان از گلو برگيرند؟

آنچه مي خوانيد متن سخنراني آقاي وحيد جليلي در تجمع روز دانشجوي دانشجويان زاهدان است که در حمايت از رهبري و با موضوع «عدالت اجتماعي» بر پا شده بود . باشد‌که همتمان مضاعف گردد ان شاء الله.

بسم الله الرحمن الرحيم

دوستان ما، در انجمن اسلامي دانشگاه به مناسبت برگزاري تجمع ، بيانيه اي صادر کردند و مطالبي را ذکر کرده اند از جمله اينکه گفته اند: «چگونه تا به حال ، سخن از بي عدالتي ها به زبان نمي‌آورديد ، ولي زماني که آيت ا... خامنه اي مبارزه با مفاسد را مطرح کرد ، چنان که واژة جديدي به ادبيات سياسي نظام وارد گشته باشد ، هر لحظه دم از عدالت مي زنيد و . . .» ، اين دوستان خيلي هم نسبت به ما خوش بين بوده اند و لطف داشته اند. کجا ما هر لحظه دم از عدالت زديم ؟

سه سال است که رهبري استراتژي نظام را مبارزه بي‌امان با فقر و فساد تبعيض بيان کرده بچه بسيجي‌ها بياورند کارنامه‌شان را قبلش و بعدش . کي‌ گفته که ما براي رهبري کارکرده‌ايم . وسط دعوا بعضي‌ها نرخ تعيين مي‌کنند. سخنراني‌هاي امر به معروف و نهي از منکر رهبري را در سال 71 ببينيد، بعد امروز ادعا کنيم .

ولي بحمد ا... بعد از سالها يک کورسويي به چشم مي‌خورد که از قرار معلوم يک مقدار بچه‌ بسيجي‌ها به خود آمده‌اند و همين است که خيلي خطرناک است. براي چپ بسيار خطرناک و براي راست بسيار خطرناکتر که بچه حزب اللهي وارد ميدان بشود و با‌ رهبري پيوند بخورد. دو تا جناح ، يک سري اشکالات اختصاصي‌ دارند. يکي به مردم معتقد نيست، ديگري مثلاً به اسلام معتقد نيست، هرکدام اين اشکالات اختصاصي را در آن يکي رصد مي‌کند و آن را آماج مي‌کند براي اينکه خودش را نجات بدهد. امروز آماج ما بايد اشکالات مشترک دوتا جناح باشد توي مجلس طرف مي‌آيد پشت تريبون مي‌ايستد و شروع مي کند به سخنراني کردن . دم از اسلام، ولايت و انقلاب ميزند، شروع مي‌کند به تهديد کردن؛ آي کساني که فکر کرديد مي‌توانيد اسلام را نابود کنيد ما تا پاي جان ايستاده ايم، فلان ، بهمان... مي‌آيد پايين .

نفر بعدي مي‌رود؛ آي کساني که فکر مي کنيد مي‌توانيد آزادي مردم را سلب کنيد ما تا پاي جان براي آزادي ايستاده‌ايم . هردو تايشان از مجلس مي‌آيند بيرون سوار پژوه پرشياي دزديشون مي‌شوند مي‌روند توي فلان محلة بالا شهر تهران توي خونه‌هاي ديوار به ديوار هم زندگي مي‌کنند ، سفرهاي خانوادگيشان با هم،‌ عمره‌شان با هم، اين طرف و آن طرفشان با هم، در معيشتشان در زندگيشون در سلوکشان وقتي نگاه مي‌کني عين هم ، وحدت کامل و وقتي به تريبونها مي‌رسند يقه همديگر را مي‌گيرند يک جوري نشان مي‌دهند اوضاع را کأنه ما دشمن خوني هستيم با هم .

و ما بايد بشينيم ، منِ بسيجي بايد در دفاع از يک جناح وارد عمل بشوم منِ انجمن اسلامي بايد در دفاع از يک جناح ديگر وارد عمل بشوم و همه هم بايد مراقبت کنيم که مبادا اين وضعيت دوقطبي به هم بخورد ! من و شما مگر چقدر با هم فاصله داريم که بايد سر مطامع ديگران و قدرت پرستي ديگران با هم درگير بشويم تا کي اين مرزهاي توهمي بايد ما را از هم جدا بکند؟

نيمه شعبان رهبري در مصلا سخنراني کرد ، گفت: حتي ثروت اندوزي حلال بر مسؤولين جمهوري اسلامي حرام است ، با تعابير بسيار صريح و تند . جمعه‌اش نماز جمعه شد آقاي يزدي در تهران و همة ائمه جمعه در سراسر کشور بايکوت کردند اين حرف را ،يک کلمه حرف نزدند .اين سکوت اينها از هر فريادي بالاتر است؛يعني شما رهبر انقلاب هستي ولي حد خودت را بشناس! چهارشنبه بعدش رهبري پيام داد به جنبش دانشجويي، پيام بي‌سابقه رهبري، جمعه‌اش آقاي رفسنجاني آمد نماز جمعه، پيامي که (رهبري) گفته بود عدالت بايد سرلوحة تمام مسائل کشور قرار بگيرد و جوانان و‌ دانشجويان از کساني که مظنون به تخلف اقتصادي هستند جواب بخواهند در هر سطحي ، باز بايکوت شد . با اينکه روال اين است که توي نمازهاي جمعه به بيانات رهبري در آن هفته اشاره بکنند . اين سکوت‌ها خيلي پيام داره ، اگر چه بسيجي‌ها اين سکوتها را نشنوند .

يک ماه بعد تجمع برگزار شد با نام مبارزه با مفاسد اقتصادي و حمايت از فرمايشات اخير مقام معظم رهبري و روزنامه‌ها تيتر کردند؛ نيم‌تاي پايين روزنامة رسالت شنبة دو هفته پيش تيتر زد: در حمايت از فرمايشات اخير مقام معظم رهبري و حکم اعدام آقاجري راهپيمائي کردند ، عجب! پس اين رهبري نيست که مهم است اين مطامع آنهاست که مهم است ...

اين توهمات را کنار بگذاريد اين فضا را بشکنيد ببينيد چه ظرفيتهايي که شکوفا خواهد شد ، چه حرکتهايي که انجام خواهد گرفت ، تا موقعي که اين وضعيت مزخرف دوقطبي که در فضاي سياسي جامعه وجود دارد توسط دو جناح القا مي‌شود به ما و به جنبش دانشجويي ، هيچ گامي بيشتر ازآنکه تا حالا رفته ايم نخواهيم رفت .

« ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا في امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علي القوم الکافرين » مگر به همين راحتي مي‌توان گفت وانصرنا علي القوم الکافرين؟ مگر به همين راحتي مي‌تواني پيروزي بخواهي از خدا؟ نصرت بخواهي از خدا؟ قيد داره، شرط داره، بايد اول گناهان خودمان را به ياد آوريم. افراطها و تفريطهاي خودمان را به ياد آوريم ...

اين حرکت دارد شکل مي گيرد، اگر چه پشت خيلي ها به لرزه افتاده و تمام تلاش خود را بکار مي گيرند که مبادا جنبش دانشجويي يک جنبش يکدست و واحدي بشود و مطالبات واقعي ملت را طلب کند . همه بايد از سوء استفاده و از سوء استفاده‌چي ها فاصله بگيريم و اين هم راه دارد . ذهن خودتان را آزاد کنيد ، با تقوا باشيد . تقوا يعني چه ؟ يعني ترسيدن از خدا ؟ افغير الله تتقون ؟ تقوا يعني نترسيدن از غير خدا .

تقوا يعني اينکه وارد ميدان مبارزه که شدي و حق را خواستي و عدل را خواستي و ديدي که در اين مسير خيلي ها هستند که مي خواهند خود را به تو منتسب کنند و دامنشان آلوده است در مقابلشان بايستيد «الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون احداً الا الله» ، بچه بسيجي اگر به ادبيات قرآني خود بازگردد ، هيچ کس نمي تواند جلودار او باشد. اگر ما بسيجي بوديم ، وضع به اينجا مي رسيد مگر ؟ بارها و بارها رهبري فرياد زد ، گفت بسيجي بايد در وسط ميدان باشد تا فضيلتهاي اصلي انقلاب زنده بماند ، ما همه نشستيم به تماشا کردن . گفت : امر به معروف کنيد نهي از منکر کنيد ! رفتيم تو خيابونها مشغول شديم به چهار تا لاخ مو و فلان، گير دادن ! باز رهبري نهيب زد : مفاسد فقط فرهنگي نيست مفاسد اقتصادي هم هست ، سياسي هم هست . امر به معروف سياسي کنيد امربه معروف اقتصادي کنيد ! سال 71 . باز ما به دنبال کار خودمان! دوسال پيش آقا در خطبه هاي نماز جمعه ، امر به معروف و نهي از منکر را تبيين کرد ، گفت نرويد به دنبال منکرات دسته دهم و نهي از منکرتان فقط معطوف به اقشار پايين نباشد . اصل امر به معروف ونهي ازمنکر بايد در مقابل حکومت صورت بگيرد ، اينها جملات رهبري است از کدام رهبري داريم حرف مي زنيم ، چقدر واقعاً ما اطاعت کرديم حرف رهبري را ؟ پيروي کرديم از رهبري ؟ و خيلي هم خوشحاليم ، برادران انجمن آمدند به ما گفتند که شما تا آقا يک چيزي مي گويد ، سريع راه مي افتيد . کي گفته اينچنين حرفي را ؟ بارها و بارها آقا تو ميدان وارد شده و فرياد زده و فراخوان کرده ، شما و ما چه کار کرديم ؟ همين هفته پيش دانشگاه شريف بودم ، سه سال پيش رهبري در جمع دانشجويان دانشگاه شريف بود و از ايشان پرسش شد که شما چرا خودتان مستقيم عمل نمي‌کنيد ؟ چرا مصداقي عمل نمي کنيد ؟ ايشان استقبال کرد ، گفت: سؤالات خوبي است شروع به درد دل کردند متنش هم چاپ شد همه اش هست ، گفت: عدالت را به مطالبه افکار عمومي تبديل کنيد تا من بتوانم برخورد کنم با اينها ، در کليات هم معطوف نشد و آنقدر جزيي و کاربردي حرف زد که ديگر هيچ حجتي باقي نماند : کجا بهتر از دانشگاه که درباره عدالت اجتماعي صحبت بشود ؟ ميزگرد گذاشته بشود ؟ هفتة پيش از بچه هاي شريف سؤال کردم : بچه هاي بسيج شان ، گفتم در اين سه سال چه کار کرديد؟ گفتند : هيچ ! هيچ ! گفتم : يک سمينار ؟ يک ميز گرد ؟ کارهايي که هزينه اي هم ندارد . فقط ياد گرفته اند :

ما مـنتظــريـم تا محــرم گردد هنگـامـة امتحـان ميسـر گردد

ما مي دانيم و تيغ و حلقوم شـما يک مو ز سر علي اگر کم گردد

اين شده شعار ما! شعار شيعه را که : کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا را تغييرش داديم ! ما منتظريم (!) تا که محرم گردد . . . آقا ! هر روز محرم است ، هر روز عاشورا است هر زميني و هر زمينه اي کربلاست. ما فقط بسيجي بحرانها هستيم ! ؟ فقط بايد بحراني پيش بيايد تا ما خودي نشان بدهيم ؟ بله البته که ما اگر بحران پيش بيايد هستيم توي صحنه . ولي همه اش اين نيست ، رهبري پيرو مي خواهد و نظام امامت يک نظام منقطعي نيست که سالي يک بار سالي دو بار بگويند بريزيد توي خيابان ها و راهپيمايي کنيد ، روز قدس و ... هر روزِ ما و هر شبمان بايد دردغدغه آرمانهايمان بگذرد ،« من نام شبعان و اخوه المسلم الجائع فليس بمسلم »: يعني اگر شب سير بخوابي و برادر مسلمانت گرسنه بماند کافري ! مسلمان نيستي . آنهايي که دست به تکفير شان خيلي خوب است چرا ازاين تکفير ها نمي کنند ؟ کفر يک معناي ديگري هم دارد در دين ما . سير بخوابي و برادرت گرسنه باشد مسلمان نيستي ، کافري . اين احاديث کجاست ؟ اينهاچرا روي در و ديوار مساجد ما نمي خورد ؟ در و ديوار مساجد ما پر شده است از احاديث فردي ! قال علي(ع) : تواضع چيز خوبي است ، قال الصادق (ع) : به پدر و مادر خود نيکي کنيد . بابا ! « الملک يبقي مع الکفر و لا يبقي مع الظلم» اين حديث نيست ؟ يا اينکه « و ما اخذ الله علي العلماء ان لا يغاروا علي کظه الظالم و علي سغب المظلوم» حديث نيست ؟ چرا نؤمن ببعض و نکفر ببعض ، برخورد مي کنيم ؟ چرا نگرش توحيدي نداريم ؟ توحيد يعني چه ؟ توحيد يعني خداي فرد همان خداي جامعه است . همان خداي سياست همان خداي اقتصاد و همان خداي فرهنگ است ، خداي پروندة المکاسب همان خداي پترو پارس است . يک خداست . ما توحيدمان اشکال دارد که عدالتمان به مشکل دچار شده .

امروز اگر اعلام کنند در فلان ميدان زاهدان مثلا چهار تا خانم روسري خود را برداشتند ، کلي حرکت به راه مي افتد ، غيرت ديني ما به جوش مي آيد ، يک خانمي توي يک سميناري توي يزد ، فلان منکر را مرتکب مي شود ، تا عمق روستاهاي آذربايجان خبردار مي شوند ؛ مش حسن به مش حسين رو مي کند : خبرداري کشور را فساد گرفته !

تو همين استان ،‌ کساني زير بار فقر له بشوند ، چهار تا دختر ايلامي از فرط فقر خودکشي کنند ، نه بيانيه‌اي صادر مي شود و نه کفن پوشي به راه مي افتد ، چه ديني است ؟ اين دين غنا است ، معلوم است مردم ازدين گريزان مي شوند، اين دين کاريکاتوري که يک جزء آن به شدت آماس کرده و اجزاء ديگر آن به شدت نحيف مانده است و مهجور مانده و طرد شده .

ولايت يعني چه ؟ « انما وليکم الله و رسوله و الذين ءامنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزکوه و هم راکعون » اين آيه اي است که شيعه و سني آنرا در وصف علي (ع) گفته اند ، ماجراي صدقه دادن در هنگام نماز ، مي فرمايد که ما ولايت را به کسي داديم و کسي را بر شما والي قرار داديم که دين را در تماميتش و در کليتش مطرح بکند و آن راحفظ کند . ما توي آن مسجد اگر بوديم چه مي کرديم ؟ اگر سائل وارد مي شد ؟ جز اين بود که بلند شويم و نماز بخوانيم !؟ پيش خدا که حجت داشتيم ، خدايا من داشتم نماز مي خواندم ، پيش خودمون هم ، وجدانمون سرافکنده نبود...براي فرار از مسووليت اجتماعي !

اين دو تا شانه به شانة هم مي شود ولايت . فرمود : « اليوم اکملت لکم دينکم »، روز غدير دين کامل شد چون يک نفر را گذاشتند آن جا که دين را در کمالش حفظ بکند .

در اميرالمؤمنين ما چه مي بينيم ، در اوج عبادت و در اوج ولايت شانه به شانه هم ، اسلام نابي که ما از آن‌ حرف مي زنيم يعني اين ، اسلام معنويت و عدالت ، هر کدام از اينها حذف بشود ديگر اسلام ناب نيست . الگوهاي ما در تاريخ هم همين‌ها بوده اند، هرکس به اين دين معتقد است يا علي ! ما با هم برادريم ، مي خواهد هر اسمي داشته باشد و هر کس مي خواهد باشد ، هرکه به اين معتقد نباشد ما از او برائت مي جوييم .

بايد برگرديم به مباني انقلاب اسلامي و اسلام انقلابي و مباني امام ، مبناي امام اسلام ناب است ، اسلام ناب يعني اسلام معنويت و عدالت . آن دسته اي که فکر مي کنند آرمانهاي اجتماعي اعم از آزادي و عدالت و حق مردم و اينها را مي شود بدون اهتمام به معنويت ناب پيگيري کرد آنها هم منحرف اند و آن گروهي هم که فکر مي کنند صرفاً با اعتکاف و جمکران رفتن و مستحبات و صرفاً زيارت عاشورا خواندن و اينها ، وظيفة ديني خودشان را انجام مي دهند ، آنها هم در اشتباهند . اينها بايد جمع بشود با هم .

هيچ چيز، جاي واجبات ما را نمي گيرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات ديني به مستحبات پناه مي بريم ، فکر کرديم که 10 تا زيارت عاشورا بگذاريم ، جايگزين سکوت ما در برابر ظلم و جايگزين بي همتي ما در برابر فقر محرومين و تکاثر متکاثرين مي شود ! اينجور نيست .

همان قدر که دغدغه نمازها و روزه هاي قضا شده را داريم ، بايد دغدغه نهي از منکرهاي قضا شده مان را نيز داشته باشيم . چه نهي از منکر هايي که از ما قضا شد ، با توجيهات مختلف ! البته مطمئن باشيد حرکت آساني نيست ، بعد از سالها اين جنگ زرگري را کنار زدن و راه مستقلي را در پيش گرفتن و فارغ از مطامع و اميال جناحها ي مختلف ، با رهبري پيوند خوردن ، کار آساني نيست . خيلي ها مانع خواهند شد. خيلي ها جلوي آن را خواهند گرفت که ما مستقيماً با رهبري ارتباط داشته باشيم ، مستقيم حرفهاي او را بشنويم و در جهت تحقق آنها کار بکنيم ، ،کار سختي است ؛ و به دليل پيشينه اي هم که داشته ايم ، سکوتهاي گناه آلودي که داشته ايم ، سکوتهايي که در برابر بعضي ها ، خيلي از ظلم ها داشته ايم ، انتظار نداشته باشيد اعتماد ديگران بزودي به شما جلب بشود ، بعضي از اين بدبيني ها برحق است و بايد مرحله به مرحله « الذين جاهدو فينا لنهدينهم سبلنا » بايد با اتکا به خدا پيش رفت و با دريافتن مباني ، مباني امام را و مباني رهبري را بايد پيدا کنيم تا بر اساس آنها بتوانيم خودمان تحليل کنيم و به عمل و اقدام برسيم . آن موقع ، اگر صد نفر توجيه کنند که الان شب است ، مي‌گويي نه الان روز است .

درست است که آقا فرمودند فلان ، ولي . . . صد تا ولي مي آورند که حرف رهبري را بزنند زمين ، اما اين ولي ها ديگر در ما کارگر نيست . اگر قوة قضائيه پاي خود را از گليم خود درازتر کند عليه او بيانيه مي‌زنيم نخواهيم گفت آقا! تضعيف مي شود و فلان ! هيچ انحرافي و هيچ اشتباهي موجب تقويت نظام نمي شود .

سکوت در برابر هيچ انحرافي و هيچ اشتباهي هم موجب تقويت نظام نمي شود . بدبخت آن نظامي که بخواهد با سکوت در برابر ظلم ، پايه هايش مستحکم بشود . رهبري نظام ، امروز از ما سکوت نمي‌خواهد از ما تحليل مي خواهد از ما شناخت مي‌خواهد .

حرکت هم ، يک حرکت مستمري است ، انتظار نداشته باشيد که با دو تا راهپيمايي و سه تا تجمع و چهار تا بيانيه ، عدالت در جامعه محقق گردد ، اگر علم اين را بردا شته ايد که ما دشمن فساديم ، خواهان عدل و داديم ، اين هميشه بايد در کنار شما باشد ، اگر علم اين را برداشته ايد که ما انقلاب نکرديم تا از مردم دور شويم ، مسؤولين اشرافي اخراج بايد گردند ، دانشجو بيدار است ، از مفسدين بيزار است ؛ اينها بايد در عمل ما و اقدام ما استمرار داشته باشد و گرنه دروغي بيش نيست .

اميدوار هستيم که با رجوع به مباني و با گوش سپردن دقيق به رهنمودهاي رهبري ، خود را از قيد و بندهايي که درجامعه امروز ما وجود دارد و فضاي فکري و فضاي سياسي و فضاي دانشجويي ما را به خودش آلوده کرده نجات بدهيم و بعد سعي بکنيم که مجموعه حرکت دانشجويي و مجموعه حرکت مردمي را وارد فضايي بکنيم که ديگر نه فريب راست را بخورد و نه فريب چپ را ، ان شاء ا. . . ، سال به سال ، روز به روز به آرمانهاي انقلاب و تحقق آرمانهاي اسلام ناب نزديک تر بشويم .

اعتماد امام به جوانان قهر نخبگان را جبران کرد

 
بخشی از سخنرانی وحید جلیلی در  دانشگاه تربیت معلم  18/7/88
 
وحید جلیلی در ابتدای سخنان خود به پیام امام در سال 67 اشاره کرد و افزود:
امام در نامه سال ۶۷ به رییس استاد اسلامی دو نکته را تذکر می دهد :
۱- تاریخ نگاری انقلاب اسلامی به روایت توده ها باشد و نه نخبگان
۲-مفاهیم اصلی انقلاب اسلامی باید نشان داده شود
جلیلی ادامه داد،انقلاب اسلامی بر علیه دو چرخه اتفاق افتاد:چرخه ظلم و چرخه تحجر...
 
سردبیر ماهنامه راه گفت:اعتماد امام به جوانان قهر نخبگان را جبران کرد و از سرتاسر کشور جوانانی مثل سلمان هراتی و قیصر امین پور و ... سر برآوردند.از دل معنویت امام عدالت خواهی می جوشید و همین تفکر بود که چمرانها و همت ها رشد کردند
مرگ بر بی حجاب !!
وحید جلیلی باشاره به دهه 70گفت:درآن دهه فضایی به وجود آمد که دو تفکر دینی با هم درگیر شدند یک طرف کسانی بودند که می گفتتند اسلام فقط برای رابطه فرد با خداست که عموما" با نقد شریعتی هم آغاز می کردند کسانی مثل سروش
و گروه دیگر هم بودند که طرفدار اسلام ظاهری بودند و استراتژیک ترین شعارشان مرگ بر بی حجاب بود وهر دو گروه به نوعی دو تیغه قیچی شدند تا به نحوی تفکر امام را قچی کنند.
جلیلی در پاسخ به سوال «استبداد در اندیشه امام چه جایگاهی داشت و امروزه چه جهتی گرفته است؟»گفت:سابقه استبداد در دوره رضاخانی داشته ایم امام سعی کرد قدرت توده ها را به میدان بیاورد و برای مردم و تک تک افراد ارزش قائل شد چون می دانست که اگر کرامت انسانها از دست برود فضا برای تشکیل استبداد مرکزی مهیا خواهد شد.مهمترین کار امام برای جلوگیری از استبداد اعلام جمهوریت نظام بود.گرچه در یکی دو دهه به سمت اشرافی گری رفته ایم اشرافیتی که سعی داشت حکومت را به سمت الیگارشی ببرد ولی امروزه موج به سمت جمهوریت نظام است.
وی در پاسخ به سوال«آیا بهتر نیست در شرایط امروز که کشمکش بین دین و سیاست افزایش یافته است مثل قرون وسطی اروپا دست به اصلاحگری دینی بزنیم؟» گفت:امام خود اصلاحگری دینی را از درون حوزه ها شروع کرد کتاب ولایت فقیه امام را ببینید،امام بزرگترین درگیریهایش با متحجرین بود و درگیریهایش هم از اصلاحگری دینی شروع شد نه اینکه تفکر غربی را به اسم اسلام به خورد مردم بدهد.امام می گفت اگر حوزه اصلاح نمی شد به طرف قرون وسطی پیش می رفت. البته کسان دیگری هم بودند که دم از اصلاح دینی میزند مانند مسعود رجوی که دین را با کمونیست مخلوط کرد.شهید مطهری را گروهی ترور کردند که مفسر قران بودند و دم از اصلاحگری می زدند.
جلیلی در ادامه متحجر را با توجه به تفکر امام حزب کارگزاران دانست و خاطر نشان کرد وقتی این مطلب رادر جایی نوشتم خیلی به من حمله شد اما وقتی توضیح دادم که رواج لیبرالیسم اقتصادی و رشد اشرافیگری در دولت کارگزاران محدود کردن دین در حوزه انفرادی است پاسخی نداشتند
ناکارآمدی عامل اصلی حوادث اخیر
وی در پاسخ به سوالی در رابطه با حوادث انتخاباب  و قربانی شدن یکی برخی افراد گفت:ما این حوادث را ناشی از ناکارآمدی می دانیم و این اولین باری نبود که عدهای قربانی ناکارآمدی می شدند.در دوره خاتمی در شهرهایی مثل نهبندان،شیراز،مشهد یا در دوره سازندگی در قزوین آنهم به دلیل اینکه مردم می خواستند قزوین استان شود! و شهرهای دیگر کشته داشیم. در حوادث اخیر سردمداران این حرکات سعی داشتند قربانی ها را به اصل نظام ارتباط دهند.
رفیق من یکی از قربانی هاست...
وی گفت یکی از قربانی ها را همه می شناسید،محسن روح الامینی رفیق من،یک سال مسئول دفترم بود برادرش مسئول بسیج دانشگاه تهران است.در تشیع جنازاه او این جملات را از پدرش که چفیه بر گردن داشت شنیدم«صدها نفر مثل محسن فدای نظام و انقلاب و رهبر باد»-این جمله وی با صلوات حضار استقبال شد
سردبیر راه با اشاره دروغ های مثل کشته شدن فاطمه امام سعیده پور آقایی و...گفت آقای موسوی که با شعار مبارزه با پرونده سازی وارد انتخابات شد ولی ما دیدیم در جایی که منافع سیاسی او حکم میکرد در مجاس ختم سعیده پور آقایی شرکت کرد،که او زنده بوده و هست
بدتر از احمدی نژد...
وی گفت : در ایام انتخابات برخی ها احمدی نژاد را ((میمون و متحجر و دروغگو و خرافاتی...)) نامیدند با اینحال مردم به احمدی نژاد  رای دادند حال ببینید آنها چقدر بدتر از احمدی نژاد بودند که رای نیاوردند. خنده و تشویق حضار

حجاب از دل یک نظام تربیتی بیرون می آید

از وحید جلیلی* پرسیدیم: " چرا پس از گذشت سی سال از انقلاب اسلامی، حجاب در جامعه ما هم چنان مسئله است؟" که او این طور پاسخ داد: "به نظر من یک جور دیگر باید سوال را مطرح کرد. ببینید چرا اولِ انقلاب، حجاب مسئله نبود؟

چه طور شد که همه با حجاب شدند؟ این را باید بررسی کرد. چرا خیلی از بی حجاب ها چادری شدند؟ تعداد کسانی که با انقلاب چادری و محجبه شدند کم نیست. من استقراء تام نمی کنم و طبق مشاهدات خودم می گویم که اتفاقا کسانی که با انقلاب محجبه شدند از حجاب کسی که به صورت سنتی محجبه شده سفت تر است."

حجاب جزء شعائر است و فقط یک حکم نیست. شما باید جنبه شعائری آن را ببینید. حجاب شعار دین است و این یعنی نماد بقیه ارزش های دین هم هست. ببینید ریش یعنی چه؟ اول انقلاب اگر کسی ریش داشت، فقط به این معنا نبود که او نماز می خواند. کسی که ریش داشت یعنی هر جا که گلوله بود او اول صف بود و هر جا که مرغ و یخچال می دادند در آخر صف می ایستاد. آدم ریش دار به این معنی بود، نه این که بعدا برعکس این موضوع شد. اول انقلاب حجاب هم این گونه بود. حجاب فقط نماد عفت نبود. زنی که چادر سرش می کرد یعنی کسی که خیرخواه دیگران است، به فکر دیگران است، ایثارگر است، نصف وقتش توی مسجد می گذرد، برای جبهه کمک می کند و به ایتام کمک می کند و ... . خب این حجاب وقتی پرچم یک پارادایم و گفتمان شد، معنایش خیلی فراتر می شد از این که خانم حجابت را رعایت کن تا فلان آقا نگاهت نکند. حجاب دیگر این نبود. یک کارکرد جزیی اش این بود که خانم ها باید خود را بپوشانند. یک پرچم بود، یک نماد بود، ضمن این که خودش هم موضوعیت داشت نه این که صرفا این طور باشد. خودش هم از جهت عفت و حجب و پوشیدگی موضوعیت داشت. شریعت موضوعیت داشت ولی فقط این نبود. هم شریعت بود و هم جزء شعائر بود. وقتی آن حجاب گرفته شد، یعنی حجاب دیگر دلالت بر موضع اجتماعی دین نمی کند، به موضع سیاسی دین نمی کند، به موضع فرهنگی دین نمی کند، بر موضع سبک زندگی دینی نمی کند.

 اول انقلاب این طور نبود. من سال 58 که به مدرسه رفتم، معلم های ما همه بی حجاب بودند و بعد از این که فرهنگ انقلاب جا افتاد، یکی یکی با حجاب شدند نه این که بخش نامه شود و همه با هم با حجاب شوند. در یک روند شش ماهه-یک ساله ابتدا همه روسری سر کردند و بعد کم کم مانتویی شدند. بعدا در سال 60-61 بود که فکر می کنم بخش نامه ای شد. قشنگی اش هم به همین بود. اول انقلاب دین یک مجموعه بود. نمی شد یک جزءاش را گرفت و جزء دیگرش را نگرفت. یک مجموعه بود که کاملا ارگانیک معنا داشت. حجاب با معنویت، با عدالت با جهاد کاملا شکل گرفته بود.

یک بار من آخر شب داشتم از جشنواره فجر بر می گشتم، ساعت دوازده و نیم شب بود که یک وانت من را سوار کرد. راننده شروع کرد به درد دل کردن. گفت من ساعت شش صبح از خانه آمده ام بیرون تا الان. دختری دارم که در راهنمایی درس می خواند، مدارس نزدیک خانه من همه اش غیر انتفاعی هستند. دختر من باید دو تا اتوبوس عوض کند تا به مدرسه خودش برسد. شش صبح می آیم بیرون تا دوازده شب. من چه کنترلی می توانم روی دخترم داشته باشم؟

 ببینید ما وقتی می گوییم حجاب، حجاب از دل یک نظام تربیتی بیرون می آید و آن نظام تربیتی کنار یک نظام اقتصادی است، کنار یک نظام فرهنگی خاص است. ما نمی توانیم با توسعه اختلاف طبقاتی را از بین ببریم. اگر می خواهیم دخترمان با حجاب باشد باید در خانه فضای ولایت پدر بوجود بیاید. پدری که نمی تواند نان بچه اش را بدهد، چطور می تواند به دخترش بگوید روسری ات را بکش جلو؟ خب شما این طرف را ول کرده ای، ساختارهای جامعه زیر و رو شده است. پدری که یک شغل داشت، مجبور شد سه تا شغل داشته باشد و اصلا بچه اش را نمی بیند. باز هم بچه اش توقعاتی دارد که نمی تواند برآورده کند، بعد فکر کردی دیگر حجاب می ماند؟ تازه آن حجابی که با دل نشینی انتخاب می شود خیلی ماندگارتر است تا حجابی که صرفا با اخم شکل بگیرد. وقتی نظام خانواده از هم می پاشد و اصلا اجازه نمی دهی تا اعضای خانواده دور هم جمع شوند و هم دیگر را ببیند و با هم مبادله عاطفی کنند، وقتی اجازه دادی سیستم اقتصادی این طور خانواده را تحت فشار قرار دهد، قاعدتا خیلی از برکاتی که خانواده باید داشته باشد، نخواهد داشت. خانواده از هم پاشیده است و بعد می گوییم حجاب را حفظ کن، خب چه جوری حفظ کنیم؟ فقط با حرف زدن که کسی باحجاب نمی شود.

عدالت نامتوازن و فساد رسانه اي

وقتي آدمي مثل احمدينژاد ظاهر ميشود، اينها ياد نقطهي اشتراکشان ميافتند. چون او شعارش اين است که آمده تا با اين  اشرافيت در بيفتد(هرچند بهشکل ناقص و نامتوازن.) او بالأخره از جنس اينها نيست. اينجا ديگر آقايان همه به هم نزديک ميشوند. از علي لاريجاني گرفته تا ناطق نوري و ميرحسين موسوي از هاشمي رفسنجاني گرفته تا محمد خاتمي. همه و همه و همه. صورتبندي مسائل و جنس مسئله دارد عوض ميشود. دارند به هم نزديک مي شوند. نزديک شدن آقاي ناطق با آقاي موسوي را چه طور بايد تحليل کنيم؟ اين دو اصلاً هويت سياسي شان در تقابل با يکديگر بوده است!

 

ادامه نوشته

باید نهضت گفتگو در فضای رسانه ای ایجاد شود

کارشناس علوم ارتباطات: باید یک نهضت گفتگو در فضای جامعه رسانه ای کشور ایجاد شود.
به گزارش ستاد خبری شانزدهمین نمایشگاه بین المللی مطبوعات و خبرگزاری ها، وحید جلیلی، سردبیر مجله راه در حاشیه نمایشگاه مطبوعات طی نشستی با موضوع مصاحبه در انتقاد از فضای ضعیف نظری و فنی ژورنالیسم ایران گفت: علیرغم سابقه غنی ادبیات کشور، تعداد کتاب های جنبی رسانه برای مطالعه و آموزش جوابگوی نیازهای افراد نیست.

وی با اشاره به تاریخ ژورنالیسم ایران گفت: اکتفا به ترجمه کتاب ها منجر به بی اعتنایی جدی به بومی کردن ژورنالیسم در ایران شده است.
وحید جلیلی افزود: با جمع بندی مجموعه تجربیات روزنامه نگاران ایرانی در قالب های مختلف گفتگو، مقاله، گزارش و یادداشت می توان خلا موجود در مطالعات ژورنالیسم ایران را برطرف کرد.
این کارشناس علوم ارتباطات در تقسیم بندی بحث فنی گفتگو و چگونگی مصاحبه به بعد، حین و قبل از مصاحبه گفت: اطلاع از شخص مصاحبه شونده، آمادگی روحی، اعتماد، بداهه، استناد، انسجام و تنظیم از جمله مواردی است که در تنظیم یک مصاحبه بی نقص موثر است.
سردبیر مجله راه در ادامه ضمن هشدار به محدودشدن خزانه لغات در ادبیات ژورنالیستی گفت: فضای ژورنالیستی به سوی همسان سازی می رود چنانچه می بینیم نوع ادبیات و تنظیم خبرها یک شکل است، این در حالی است که بسیاری از واژه های مترادف در بیان یک جمله معنای یکسان ندارند.
وحید جلیلی با بیان اینکه قالب گفتگو باید یک قالب استراتژیک باشد اظهار کرد: مصاحبه خوب، مصاحبه ای است که یک تجربه به یاد ماندنی در مصاحبه گر و مصاحبه شونده بیافریند.
وی همچنین با انتقاد از عدم توازن رسانه ای در کشور به خصوص رسانه ملی گفت: به نظر می رسد ظرفیت و امکانات رسانه ای عادلانه تقسیم نشده است و افراد یا گوش مطلق و یا زبان مطلق اند.
جلیلی در پایان یادآور شد: جامعه رسانه ای کشور، اجازه ظهور افراد عادی را نمی دهد و تنها ارزش خبری شهرت و افراد خاص و شناخته شده در آثار رسانه ای دیده می شود و این در حالی است که افراد عادی نیز می توانند ناگفته های بسیاری در این حوزه بیافرینند.

وحيد جليلي:تفکر بسيجي، تفکر علوي و فاطمي است

به گزارش خبرنگار سرويس دانشگاه برنا، وحيد جليلي سردبير ماهنامه راه، در همايش "آشنايي و معارفه با گفتمان بسيج دانشجويي" در تالار شيخ انصاري دانشگاه تهران با اشاره به اينکه بسيج دانشجويي آخرين تشکلي است که امام (ره)مستقيما تشکيل دادند گفت: امام(ره) سازمانهايي مانند کميته امداد و بسيج و برخي از گروههايي ديگررا تشکيل دادند و دو-سه سال اول انقلاب، نهاد جديدي تا بعد از دوره جنگ تشکيل نشد.

وحيد جليلي افزود:امام(ره) در سوم آذر سال 67 بعد از جنگ دوباره وارد مرحله نهادسازي شد و توصيه کرد ،نهادي به عنوان تشکل بسيج دانشجو و طلبه تشکيل شود.
سردبير ماهنامه راه ،با بيان اين که يک سال آخر عمر امام (ره) با تمام عمر ايشان برابري مي کند اظهار داشت: ثمره کل حيات و تفکر امام (ره)را مي توانيم در سال آخر عمر ايشان ببينيم. جنبه مهم ديگر سال آخر عمر ايشان پنجره اي به آينده نظام و انقلاب اسلامي بود.
وي افزود:امام هر آن چه تجربه داشت در سال آخر عمر خود به کار مي گيرد تا چشم انداز جديد جامعه ايران را بعد از جنگ مشخص کند. مجموعه پيام ها و بيانات امام در سال 67 ،کاملا رو به آينده است.
اين روزنامه نگار پيشکسوت انقلاب اسلامي گفت: اگر امروز بخواهيم وضعيت و حوادث جامعه را تعريف کنيم نياز به توجه به پيش زمينه تاريخي داريم و بهترين مقطع براي تحليل ،مقطع بعد از جنگ است.
جليلي با اشاره به اين پيام امام "بسيج لشگر مخلص خداست" ادامه داد: جملاتي در اين بيان است که با اين که 21 سال از صدور اين پيام مي گذرد بعضي جملاتش بزرگ شده و برخي جملاتش سانسور شده است. قريب به اتفاق خيلي جاها اين جملات توسط خود بسيجي ها سانسور شده است.
اين روزنامه نگار با اشاره به اين گفته امام که مملکتي که در خط اسلام محمد(ص) است،بايد همه افراد بسيجي باشند خاطر نشان کرد: ملتي که مخالف با استکبار و پول پرستي است، مهمترين شاخصه و تفکر بسيجي را مواجه جدي با استکبار و پول پرستي مي داند. امام (ره) تاسيس بسيج دانشجويي را با اين دغدغه تحليل مي کند. دغدغه اي که امام(ره) دارد اين است که شاخصه هاي اصلي اسلام ناب و تفکر بسيجي در جامعه ما مهجور بماند و شناخته نشود و رويکرد هاي ديگري جاي اسلام واقعي جا بزند و جامعه خسارت ببيند.
سردبير ماهنامه راه همچنين ادامه داد: حدود يک و نيم ماه بعد از اين گفته امام(ره) که«بسيج دانشجويي را تاسيس مي کنم که از اسلام ناب با شاخصه هايش، در برابر اسلام امريکايي حفاظت کنم» امام (ره)پيام ديگري خطاب به مرکز وقف اسناد انقلاب اسلامي را بازخواني مي کند که اين انقلاب اسلامي از نگاه من چيست؟ امام(ره) مي فرمايد: روايت انقلاب بايد متکي به روايت توده اي باشد نه نخبگان. چون انقلاب مردمي است ،نبايد کساني که مي خواهند تاريخ انقلاب اسلامي را روايت کنند ،صرفا در خاطرات چهره ها ،دنبال روايت انقلاب بگردند. روايت انقلاب بايد متکي به روايت توده ها شود.
وي افزود: در تعريف انقلاب، امام(ره) مي گويد ما بايد به نسل هاي بعدي واقعيت انقلاب را نشان دهيم و بگوييم که انقلابمان نبرد مردم بود عليه دو چيز: اولين آن ظلم است،هر روايتي از انقلاب اسلامي که فاقد اين بخش باشد و ظلم ستيزي و عدالتخواهي مردمي در آن نباشد روايت دقيقي نيست. دومين نبرد اين است که بايد نشان دهيم چگونه مردم عليه ظلم و بيداد و تحجر و واپس گرايي قيام کنند. انقلاب اسلامي ايران، انقلابي است عليه ظلم و تحجر،و اين عين تعبير امام است که فکر اسلام ناب، را جايگزين اسلام سلطنتي، اسلام سرمايه داري و در يک کلمه اسلام آمريکايي کرده است.
جليلي گفت: امام(ره) بسيج را مظهر و سپاه اسلام ناب مي داند در برابر سپاه هايي که اسلام امريکايي ايجاد کرده است. کسي مي تواند در اين سپاه وارد شود که تعريف درستي از مفاهيمي که امام ارائه کرده ،داشته باشد.
وي ادامه داد: متاسفانه عليرغم همه تاکيداتي که امام (ره)در مورد اسلام ناب و نبرد بين اسلام ناب و اسلام آمريکايي داشت ،اما بعد از امام مدتها بسيجيان سرگرم مباحث انحرافي شده و دچار سردرگمي هاي برنامه ريزي شده يا غيربرنامه ريزي شده شدند و دقيقا از همان نقطه اي که امام (ره)تذکر داده بود دور خوردند و بسياري از انرژي ها هدر رفت.
سردبير ماهنامه راه با اشاره به اينکه نبرد اسلام ناب و اسلام آمريکايي عقبه فکري و نظري يک جنگ واقعي بود که در ايران وجود داشت گفت: در همان روز پايان جنگ در پيام قطعنامه امام در 27 تير سال 67 امام (ره)اين جنگ را اعلام کرد. در آن پيام امام فرمودند امروز جنگ فقر و غنا آغاز شده وجنگ پابرهنه ها و مرفهين بي درد آغاز شده است، در صورتي که همه فکر مي کردند جنگ تمام شده است. امام(ره) اعلام جنگ مي کند و تمام پيام هايي که در اين قطعنامه است،تبيين جنگ اين ميدان جنگ است وهمچنين فراخوان نيروها در ورود به اين جنگ.
وحيد جليلي با اشاره به سخنراني هاي مفصلي که سروش در نقدي در دانشکده فني دانشگاه تهران، از شريعتي و آلودگي هايي که از نگاه او، شريعتي وارد دين کرده گفت: در سخنراني معروف سروش حرف اين بود که دين فراتر از ايدئولوژي است. دين حوزه حيات فردي انسانها است و بين فرد و خداي خودش تعريف مي شود. دين آمده است که عرفان به انسان ببخشد و معنويت او را غني کند و اگر بخواهد وارد سياست شود کارکرد خودش را از دست مي دهد.
وي ادامه داد: طرف ديگر جنگ گروهي بودند که مهمترين و استراتژيک ترين شاخصه کارشان مرگ بر بدحجاب بود. اين دو گروه خيلي هم به همديگر پرخاش مي کردند. يکي مي گفت ليبرال و يکي مي گفت فاشيست و مدتها فضاي جامعه پر بود از هياهوهايي که در درگيري اين دو تفکر به وجود آمد. وقتي که سالها بعد برگشتيم و پشت سرمان را نگاه کرديم ديديم که اتفاقي که روي داده يک جنگ زرگري بوده است و آن جنگي که حضرت امام گفته بودند نبود. چرا که اين دو گروه ،کار مشترکي را انجام مي دهند و در يک نقطه به يکديگر گير مي کنند .
جليلي گفت:اين جنگ زرگري تا مدتها جلوي ظهور و بروز جنگ اصلي بين اسلام ناب و اسلام آمريکايي را مي گرفت. اصل و فرع را با هم يکي کرده بودند و در واقع کاريکاتوري از تفکر امام(ره) در اختيار داشتند و فکر مي کردند که سربازان خميني هستند ولي اين گونه نبود. دين براي امام همه دين بود.
سردبير ماهنامه راه با بيان اين که خيلي ها دين کشکولي دارند نه مجموعه اي گفت: دين کشکولي يعني مجموعه اي از اعضايي که نسبتي با هم ندارند و هر کس از دين قسمتي را که مي خواهد بر مي دارد ،مثلا يکي روزه، يکي حجاب .
وحيد جليلي دين امام (ره)را يک دين مجموعه اي و دين اهل بيت(ع) ناميد و تصريح کرد: ولايت فقيه ادامه ولايت معصومين است، اين قرائت از دين ويک تفکر ديني است که بايد ولايت و حکومت را در جامعه در دست داشته باشيم.
وي ولايت را پاسداري از جامعه دين دانست وگفت: تفکر بسيجي يعني نگاهي عميقا معنوي و اجتماعي و مردمي و مسوليت پذير. امام(ره) اگر با متحجرين برخورد مي کند ،مفهومش اين نيست که کارهايي را که مي کنند را نمي ديد بلکه کارهايي که نمي کردند را مي ديد. تحجر اگر به معناي انجام واجبات و مستحبات باشد، اگر به معناي تقيد به حجاب يا نماز شب باشد پس امام خود متحجرترين فرد عالم است. کسي که از جوانيش نماز شبش ترک نمي شد و روي جزئيات مسائل شرعي دقت دارد. متحجرين دين را به حوزه حيات فردي و حداکثر خانواده محدود مي کنندو همين ها بودند که بيشترين چالش را با امام داشتند.
وي اظهار داشت:امام (ره)در يکي از پيام هاي آخر عمرش مي گويد: «خوني دلي که پدر پيرتان از متحجرين خورد از هيچ کس نخورده بود» و بعد بسيجيان را دعوت مي کند که اين ها را بشناسند و تفکرشان را بشناسد و با اينها مقابله کنند نه اينکه خودشان به اين آفات دچار شوند. اين تفکر امام (ره)است که کاملا برگرفته از تفکر قرآني است.
اين روزنامه نگار پيشکسوت ادامه داد:تفکر بسيجي تفکر علوي و فاطمي است که دين و معنويت را بهانه اي براي فرار از مسوليت اجتماعي نمي کند. امام (ره)مظهر اين چنين معنويتي بود.
جليلي ادامه داد: در زندگي اسوه هاي بسيجي نظير چمران و آويني که نگاه مي کنيم محروميت ستيزي، عدالتخواهي و مسوليت شناسي يک عنصر غيرقابل حذف و صددرصد برجسته است.
سردبير ماهنامه راه با طرح دو سوال که امام به چه دليل بسيج دانشجويي را بعد از جنگ تشکيل مي دهد و در دانشگاه چه بايد کرد، گفت:بسيج دانشجويي يک کارکرد دو سويه دارد، اولين کارکرد عهده دار حفاظت از اصول تفکر اسلامي در دانشگاه است. وظيفه ديگري که دارد نسبت به مجموعه جامعه است. امام (ره) مي فرمايد: اقشار بسيجي در پايگاه هايي که در وجوه مختلف در جامعه است ،بايد مباني خود را از بسيج دانشجويي بگيرند و بايد همانند يک حلقه به هم وصل باشند. براي اينکه بدانيم وظيفه بسيج دانشجويي نسبت به دانشگاه چيست ابتدا بايد بدانيم براي دانشگاه چه اتفاقي افتاده است .
وي تصريح کرد:وقتي در سال 1314 کشتار مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد، حتي نمي توانيد يک خط پيدا کنيد که يک روشنفکر و نخبه اي اعتراضي کرده باشد بلکه برعکس تاييد هم مي کردند. کشتار مسجد گوهرشاد به دليل حجاب نبود بلکه اين قتل عام چند صد نفره به خاطر اجتناب از گذاشتن کلاه شاپور بود. روشنفکران اين مساله را تاييد کردند که بايد اين خون ها براي مدرن شدن ريخته شود و لازمه پيشرفت ايران است ،بنابراين استبداد لازم است. در دروه مشروطه هم مردم حس کردند بعد از مدتي نمي شود پيش رفت و روحاني ها را کنار زدند و از دولت مستبد داخلي حمايت کردند. پس يک جريان نخبگي سلطنتي تا انقلاب ادامه داشت.
وحيد جليلي با بيان اينکه مهمترين و جدي ترين مخالفت هاي امام در حوزه ها بود گفت: جريان نخبگي ديگر هم که وجود داشت جريان نخبگي حوزوي که بخشي از مهمترين بدنه هاي مخالفت با امام (ره)بود. حتي برخي از مراجع ،دستور فتواي قتل امام و بمباران جماران را مي دادند و يک جريان جدي متحجر حوزوي وجود داشت.امام به افرادي مانند مهدي رجبي که يکي از دانشجويان ممتاز دانشگاه تهران بود و توسط منافقين ترور شد رو کرد و او مي تواند يک اسوه براي بسيجيان باشد.
وي گفت:امام (ره) به جوانان اعتماد کرد و بازهم چهره هايي از مستضعفين و روستاهاي دورافتاده، پيدا شدند و يک جوشش انقلابي در آنها وجود داشت که به سرعت يک بدنه هنري براي انقلاب ساختند که بايد از مخملباف ياد کرد که يکي از عوامل رويش انقلاب بود.
اين پيشکسوت روزنامه نگار اقدامي که امام (ره)بعد از جنگ در تشکيلات بسيج دانشجويي انجام داد را بدنه نخبگي لازم براي ورود به جامعه ايران و فضاي بعد از جنگ و مواجه با چالشهاي جديد دانست وگفت:امام از نهادهايي مثل بسيج دانشجويي همراهي مي خواست. چرا که در فضاي دانشگاهي يک عقب ماندگي عجيبي نسبت به جامعه وجود داشت. دانشگاه هاي ما مهمترين چيزي را که از روز اول تزريق مي کردند اين است که ما نمي توانيم، ما نژاد پستيم، حتي استادان آنقدر اعتماد به نفس نداشتند که فقط يک مثال بومي بزنند.
وحيد جليلي تشکيل بسيج دانشجويي را يک امر ضروري دانست و گفت:يکي از کارهايي که بايد در برابر جريانهاي نخبگي بومي ايراني و مردمي که ده ها سال سرمايه گذاري شده است و ذهنيت غربي را براي شرقي ايجاد کرده ،تشکيل نهاد بسيج دانشجويي است.