روشن فکران غرب زده نخواهند توانست رأی ملت را وتو کنند

دانشجویان دانشگاه علم و صنعت همزمان با 16 آذر ،روز دانشجو، در صحن این دانشگاه نماز وحدت به پا کردند. پس از این مراسم که با استقبال دانشجویان و اساتید روبرو شد سردبیر نشریه ی «راه» به ایراد سخنرانی پرداخت.

وحید جلیلی در ابتدا با اشاره به اصل ماجرای 16 آذر یادآوری کرد که در این روز جنبش دانشجویی در اعتراض به ورود ریچارد نیکسونی که برای تشکر از کودتاچیان 28 مرداد وارد ایران شده بود، سامان پیدا کرد.

ایشان هم چنین با اشاره به متن سخنرانی نیکسون و نیز افرادی نظیر سیاسی و تقی زاده که در تجلیل از نیکسون سخنرانی کردند، ادامه داد که این جریان روشنفکری، پس از 16 آذر در مقابل جریان دانشجویی استکبار ستیز و در کنار قدرت های خارجی قرار گرفت.

سردبیر سابق ماهنامه ی سوره با تأکید بر این که جریان روشنفکری در ایران چندین بار امتحان خود را پس داده است افزود: در دوره ی پس از انتخابات نیز اولین باری نبود که این جریان مقابل جریان توده ی مردم و جریان های استکبار ستیز قرار می گیرد.

ایشان هم چنین در بیان علت این که چرا جریان روشنفکری و نخبگان غرب زده امروز نمی توانند در میان مردم الگوهای خود را پیاده کنند خاطر نشان کرد که جریان توده ی مردم، نخبگان خاص خود را دارند و توده ی مردم و نخبگان آن ها، اجازه نخواهند داد که عده ای روشنفکر غرب زده دست به وتو رأی آن ها بزند.

وی در ادامه با تحلیل جریان روشن فکری غرب زده اشاره کرد: آن ها روزی می خواستند با شعار جمهوریت، اسلامیت نظام را از میان ببرند، اما امروز می خواهند با شعار ها و نماد های اسلامی نظیر «الله اکبر» و «رنگ سبز» جمهوریت نظام را ذبح کنند.

وحید جلیلی در پایان تأکید کرد که ملت ایران از این فتنه ها کم ندیده است و این روشن فکران و نخبگان غرب زده نخواهند توانست رأی ملت را وتو کنند.

جدال جمهوری با زنگیان کافوری

هیاهوهاي بعد از سی‌امین انتخابات سراسری جمهوری اسلامی که کم و بیش در بعضی فضاهای مشهور به نخبگانی و اینترنتی  ادامه دارد، چه کسی  را آماج کرده است ؟

 فرد منتخب  را یا انتخاب‌گران را ؟

***

24 میلیون شهروند درجه 2 "جمهوری" اسلامی که "جوات موات" و "بی‌سواد" نامیده می‌شوند گزینه‌ای را (در عین انتقاداتي که به وی دارند) ترجیح داده‌اند و به این ترتیب انبوه فحاشی‌های میلیشیای اشرافیت را به گزینه‌های رقیب برگردانده‌اند که: "ببینید آنها چه بوده‌اند که اکثریت ملت حتی احمدی‌نژاد را (که از نگاه و بیان  عقلانی و ضد خشونت شما مظهر همه پلیدی‌ها و پلشتی‌هاست) به آنها ترجیح داده است"!

***

تاوان چنین جسارتی از سوی این توده بی‌ادب را در سایه‌سار "ادب مرد به ز دولت اوست" چگونه باید داد؟

جماعتی که معتقدند "جهان اگر زیباست مجیز حضور مرا می‌گوید" شان خود را فراتر از اعلام دشمنی می‌داند و راه دیگری برای انتقام جستجو می‌کند. علم باید بر افراشت که: "ابلها مردا عدوی تو نیستم من انکار توام!"

نقاب باید ساخت تا نفرت از مردمان را در دروغی درشت پنهان کرد: "تقلب"!

***

جماعت تمام آبرویی را که از صدقه سر دین و انقلاب دارد به میدان می‌آورد که مردد کند 13 میلیون ایرانی را.

و گمان برد کاری که با جماعت 20 میلیونی دوم خرداد نتوانست کرد با این 13 میلیون خواهد توانست.

آن روز نیز همین جماعت تلاش کرد تا گروهی نخبه متوهم را نماد و نماینده آن 20 میلیون نفر معرفی کند و به وضوح دید که در تیر 84 چگونه تیرش به سنگ نشست. اکنون اما دوباره بر سر آن است که "نه غزه نه لبنان" را شعار لااقل آن "سیزده چهلم" بنمایاند که این بار نیز مرحله  به مرحله ِ ژاژخایی‌اش آشکارتر می‌شود.

میلیشیای جدید که شمشیر از رو بسته و به جنگ "جمهوری" اسلامی آمده است هنوز مقهور و مفتون بوق‌هایی است که در لندن و واشنگتن نگران دماء مسلمین و حرمت مراجع عظام و آرمان‌های امیر مومنان‌اند! و از نهج‌البلاغه و منشور حقوق بشر و کتاب مقدس جین شارپ برای کودتای مخملی مانیفست می‌بافند.

پيراهن‌هاي خونيني كه بر علم‌هاي زركوب زمرة آشوب تاب مي‌خورد تا امروز اصلي‌ترين گواه تقلبي است كه با رجوع به یکی از دو دعوی مهندس راستگو اصلا به‌وقوع نپیوسته  است.

***

دروغگوي بزرگ در رفتاري عجيب دو نقيض را همزمان ادعا مي‌كند:

از يك سو انتخابات بايد ابطال شود چرا كه پيروزي رقيب و جلب اكثريت آرا  نتیجه  تخلفات در فرآيند انتخابات همچون توزیع سيب‌زميني و سهام عدالت و دروغ و فريبكاري بوده و ارزشي ندارد و راهي جز تجديد انتخابات و برگزاري مجدد آن در فرآيندي سالم ( و قاعدتا با حذف فرد متخلف) وجود ندارد.

اما همزمان ادعاي ديگري نيز از سوي همان منبع مطرح مي‌شود: او "با فاصله بسيار" از رقيب برنده شده و تخلفات انتخاباتي نتوانسته اكثريت را به كانديداي رمال متمایل کند و قاعدتا نيازي به ابطال انتخابات به اين بهانه نيست. اما تقلب شده است و آراي برنده قطعي انتخابات (با فاصله بسيار زياد) در مرحله اول اصلا خوانده نشده است!

پرچمدار جنبش ضددروغ! همزمان مدعي است كه هم تخلف منجر به ابطال (و جلب كننده اكثريت آرا به رقيب فريبكار) صورت گرفته و هم تقلب شده و اكثريت آرا (كه با فاصله بسیار به مهندس خردورز داده شده بود) به دريا ريخته شده است! ديگر از مرحوم پوپر و گزاره‌هاي ابطال‌پذيرش خبري نيست!

شما با گزاره‌اي شهودي مواجهيد كه هر طرفش را رد كنيد طرف ديگر حي و حاضر است اگرچه طرفين ادعا نقيض هم باشند!

مبناي پذيرش "دلايل احتمالي براي تقلب قطعي" چيزي نيست جز ايمان به شخصيت كاريزماتيك پرچمدار و اطرافيان اخلاق محور و دروغ‌ستيزش. اگرچه براي آدم زنده ختم بگيرند و بر ربودن دختري از پيش چشمان مادر و تجاوز به او و كشتنش و سوزاندنش با اسيد و دفن شبانه‌اش در قطعه 302 بهشت زهرا گواه باشند و سوگواري كنند. دختري كه تنها فرزند يك شهيد شيميايي است و به ادعاي دوستان مهندس ضددروغ و مخالف پرونده‌سازي! توسط بسيجيان به چنين سرنوشتي دچار شده است و البته پس از آنكه "زنده"‌مي‌شود! مهندس راستگوي ما به روي مبارك هم نمي‌آورد و با ديگر مجاهدان جنبش ضددروغ مشغول پرونده هفتاد و دو تايي شهدا و... مي‌شود.

***

دروغگوي بزرگ و اطرافيان اخلاق محورش كه چندي است "دماء مسلمين" برايشان دغدغه‌آفرين شده است حاضر نيستند به ياد بياورند كه در دوره وزارت كشور رئيس كميته صيانت از آرا یعنی جناب موسوی لاری تظاهرات "رای من کو" در شهرستان صدهزار نفری ایذه را با چهار کشته سرکوب کردند و درگیری در شهر سی‌ هزار نفری سمیرم را به هشت قربانی آرام کردند و عملیات آرامسازی سبزوار با سی و پنج زخمی و دوازده شکستگی استخوان و یک کشته به آرامش رسید و به دنبالش محمد خاتمی ابراز امیدواری کرد که سوء تفاهم مردم سبزوار برطرف شده باشد!

اضافه کنید به اینها  آرامسازی درگیری‌های انتخاباتی فیروزآباد فارس با 4 کشته را و... .

بزرگ اسپانسر جنبش سبز و استوانه مصلحت نیز اغتشاش قزوین را با هشت کشته و اغتشاشات مشابه در اراک و اسلامشهر و مشهد و شیراز و... را  نیز با خون و خشونت‌های کاملا دموکراتیک و قانونی کنترل کرد.

اما باید دید خون کدام دسته از قربانیان ناکارآمدی‌های انتظامی- اطلاعاتی سبزتر است! مردم را اگر در دوره خاتمی و موسوی لاری و رفسنجانی به خاطر تقاضای استان شدن یا اعتراض به نتایج انتخابات محلی با "اندکی!" خشونت و کشتار آرام کنند نه مشروعیتی زیر سوال رفته و نه حقوق دموکراتیک زیر پا گذاشته شده و نه قصه خلخال و زن ذمیه تداعی شده ولی اگر در بزرگترین آشوب بیست و پنج سال اخیر کشور که سرانگشت بی بی سی و"وی او ای " در آن آشکارتر از راستگویی مهندس است همان ناکارآمدی‌ها و تخلف‌ها و جنایت‌ها ظهور کند سردمداران دولت‌هایی که یک درگیری محلی در شهر 30 هزار نفری  را با هشت کشته آرام کرده‌اند یاد نهج‌البلاغه و منشور حقوق بشر و قانون همورابی و تعلیمات کنفوسیوس و اصول دموکراسی و لوازم جمهوریت و... می‌افتند. گویی تنها چیزی که از لوازم جمهوریت نیست تمکین به رای اکثریت است. انکار حق 24 میلیون شهروند درجه دو جمهوری اسلامی عین اخلاق و شریعت و قانون و دموکراسی است چرا که حمایت  شیمون پرز و نتانیاهو و رسانه‌های راستگوی صهیونیستی و وهابی را با خود دارد.

و هر که با  پرز و  مسعود رجوی و رضا پهلوی و گوگوش و سروش  هم‌آوا نشود و از حق مسلم ایالات متحده تهران شمالی و توابع دفاع نکند و رای کیفی  آنها را از اکثریت  24 میلیونی جوات‌ها پس نگیرد، دیکتاتور است.

رهبری به خاطر  آنکه نظارت استصوابی جریان اشرافی در مورد نتیجه انتخابات را نمی‌پذیرد و حاضر به وتوی جمهوریت نظام برای حفظ اسلامیت سلطنتی – حکمیتی  آنان نمی‌شود هدف تیرهای سهم‌آگین قرار می‌گیرد   و فریاد "این عمار"ش در هیاهوی سکوت رهروان مخلص عبدالله بن عمر و شریح قاضی و ربیع بن خثیم به تغافل  سپرده می‌شود.

 از یک سو فضلای حوزه علمیه در حالی که بارها و بارها هل من ناصر "نائب امام زمان" را با سکوت بی‌معنی و البته بسیار معنادار خود پاسخ گفته‌اند سرانجام 140 روز بعد از هجوم بی‌امان سرپنجه‌های سرمایه‌داری جهانی و داخلی به جمهوریت نظام با پرستیژی بیطرفانه! و منصفانه! قبول کرده‌اند که البته تقلبی صورت نگرفته و به هر حال ]با کمال تاسف و تاثر[ ملت خود به چنین انتخاب غلطی رسیده‌اند و باید دندان سر جگر گذاشت و خود را از "نعمت ولایت!" محروم نکرد و شکر "نعمت ولایت" را با سکوت بی‌طرفانه و غیرخائنانه و فاضلانه ممتد خود به نمایش گذاشت.

 و از دیگر سو مدعیان حرمت دانشگاه و علمداران فرهیختگی و علم و بیطرفی علمی و.... بدیهی‌ترین شرط علم را که "مشاهده واقعیت" است با انکار واقعیت 24 میلیونی انتخابات سی‌ام به نمایش گذاشتند!

نخبگی اینان نه با مشاهده واقعیت که با انکار آن آغاز می‌شود و علم در دستانی که به خون جمهوریت آلوده است معنا و کارکردی جدید یافته است: "واقعیت آنقدر نسبی است که در آن گاه 24 کوچکتر از 13 است !"

دانشجویی می‌گفت: استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در حالی که نامه جعلی وزیر کشور به رهبری را مبنی بر اعلام آمار واقعی! آرای مردم در دست داشت با غیظ می‌خروشید که "ببینید در این مملکت چه خبر است!"

این نهایت راه آن دانشگاهیانی است که سالها ادعای مشاهده بیطرفانه و پرهیز از قضاوت ارزشی‌شان گوش فلک را کر کرده بود و اکنون در مواجهه با واقعیت زشت! و غیرقابل‌تحمل انتخاب اکثریت مردم چنین به جان آمده و با تمام وجود به انکار برخاسته‌اند.

زنگیانی که خود را کافور نامیده بودند از شراب سرابی که توهمات روشنفکری به آنان خورانده بود چنان مست گشتند که تیغ برکشیدند تا بی‌دریغ پیکره جمهوریتی که اهواء آنان را پاسخ نگفته و پرونده پژوهشی را که به نتیجه دلخواه آنان نیانجامیده، پاره پاره کنند.

مذبذبین تذبذب را بدل از استقلال گرفتند و به‌جای پذیرش آراء ملت در عین نقد و نفی شخصیت و دیدگاه منتخب اکثریت، دکان دو نبش باز کردند و نخبگانی که ادعای ابن‌اللبونی کردند و خود را  شترهای نر دوساله! نامیدند با پستان‌های پرشیر و پهلوهای پروارشان در ذهن سرویس‌های قلدر جاسوسی انگلیس و آمریکا شیرین‌‌ترین خاطرات تاریخ معاصر ایران را به‌جا گذاشتند.

***

چه چیز انقلاب را به  رغم خیانت و رفوزگی "خیل" نخبگان اسرائیل‌پسند و آمریکاپسند اعم از سیاسی و حوزوی و دانشگاهی و رسانه‌ای و هنری و.... از این گردنه گمراهی گذراند و امواج نفرتی را که از دهان اژدهای دروغ شعله می‌کشید و می‌کوشید التهاب و تردید و تنفر را در ایران بزرگ (و نه فقط  جمهوری گوگوری مگوری تهران شمالی و توابع) بپراکند  مهار کرد؟

***

در مواجهه با زمره تزویر که انتقامشان از ملت را در پرخاش به منتخب پنهان کردند باید به دفاع از رئیس‌جمهور پرداخت یا خیل انتخابگران ضعیف پنداشته‌شده و  ضعیف خواسته‌شده را سازمان باید داد و به میدان آورد؟

کدامین اراده در "جمهوری" اسلامی به‌دنبال ‌بر هم زدن قواره قناس رسانه‌هایی است که ملیت‌شان در دو جناح و ایرانیت‌شان در چند ایالت تهران شمالی و توابع خلاصه می‌شود؟

کدامین اراده در "جمهوری" اسلامی به‌دنبال متشکل کردن و تریبون دادن و میدان باز کردن برای جنبش ضداشرافیت، جنبش بازگشت به خمینی، جنبش احیاء آرمان‌های مردمی انقلاب اسلامی است؟ مهندس راستگو و اعوان و انصار خردورز و اخلاق‌گرایش؟ یا جناح فخیمه راست و فضلایش؟ یا جناب رئیس‌جمهور که شاید ترجیح بدهد این 24 میلیون نیر وی او باشند و نه برعکس؟

حقیقت برو گمشو

زاد بوم    “ حقيقت برو گم شو”!
ويترين مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي.
پرهزينه ترين فيلم جشنواره با مديريت مشترک دو نهاد اصلي مديريت هنر و کارگردان در مصاحبه با بولتن جشنواره ميگويد:
«نمي خواستم فيلم ضد انقلابي بسازم» !
حقیقت برو گمشوخيلي ممنون! و البته پربيراه نگفته وقتي بودجههاي معتنا به دولتي را ديده که خرج توليد فيلم هاي صريح تر ضد امام و انقلاب مي شود.
444 روز را که يادتان نرفته است؟ يا شايد هم اصلا به خاطرتان نمانده باشد. از بس که عادي شده با امکانات نظام عليه مباني وآرمان هايش فعاليت کردن و از آن عادي تر بودجه هاي نجومي نظام را در اختيار داشتن و براي  مباني و آرمانهايش فعاليت نکردن!
رئيس صدا وسيما در برابر اعتراض فلان هنر پيشه جوان که چرا نامم از تيزرتلويزيوني حذف شده بر ميآشوبد کلمات غلاظ وشداد بر زبان مي آورد و علنا اعلام مي کند که شديدا با مدير متخلف برخورد کرده و از بي احترامي به اين هنرپيشه محترم مکدر گرديده ولي در برابر ساخت فيلمي صد در صد آمريکايي و ضد انقلابي در مجموعه تحت مديريتش با بودجه هنگفت و توهين به امام و انقلاب دوم سکوت اختيار مي کند و کان في اذنيه وقرا.
بگذريم. زادبوم ماجراي مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي است و نگاه جامعه شناختي اش به ايران امروز.
 جوان امروز ايراني از نگاه آقايان يا عشرت طلب عاشق دوبي است يا نابغه فراري از جمهوري اسلامي و پناهنده به غرب و يا حزب الهي احمق! که در حالي که در باز است اصرار دارد از ديوار وارد شود و لاينقطع شعار بدهد. آن هم چه شعاري! براي شيرفهم کردن مخاطبان که اين جوانهاي ريشو چه موجوداتي هستند فارابي و حوزه هنري چندصدميليون دادهاند تا فرياد “ حقيقت برو گمشو! “ يک مشت جوان ريشوي احساساتي افراطي شعاري! را در اثر ملي جشنواره هفتم (يعني بهترين جشنواره طول تاريخ بقول وزير ارشاد) ثبت هنري بنمايند. بايد از نزديک با  بعضي  از اين مديران دست و دلباز و سخاوتمند دمخور بوده باشيد تا بتوانيد عمق نفرت و کينهاي که از جوانان افراطي ريشوي دشمن حقيقت! دارند را حس کنيد.
“ اين نوار را بده بابات!( بابات همان جمهوري اسلامي است) شايد فکر کنه پدر و مادري داشته هويتي داره!!”
و اين را که ميگويد؟ نماد نظام شاهنشاهي که هنوز هم در غربت شرافتش را حفظ کرده و با عرق جبين و کد يمين به دنبال نان حلال است! و به که ميگويد؟ به جمهوري اسلامي رانت خوار، قالتاق، سياستبازي که حالا که رُس ارزشها را کشيده و تا خرخره از صدقه نظام مقدس برخوردار شده فيلش (يا لاک پشتش) ياد هندوستان کرده و ميخواهد اشتباهاتش! را با گوش دادن به لالايي رژيم سلطنتي و دستگيري جوانان دل به غرب سپرده و آرماني که حداکثر سقفش محيطزيست است جبران کند.
در اين ميان البته قاب عکس کوچکي  هم به ديوار الصاق شده تا شعار دلنشين مديريت فرهنگي سخاوتمند جمهوري اسلامي که “ سرخپوست( ببخشيد) حزب الهي خوب حزب الهي مرده است” دوباره تکرار شده باشد.
چون در تمام طول فيلم و در بين همه کاراکترها حتي يک انقلابي زنده سالم وجود ندارد و هر چه خوبي است در کساني است که نسبتشان را با انقلاب اسلامي گسسته اند و هرچه بدي در کساني که حاصل مناسبات سي سال گذشته اند.
زادبوم ويترين مديريت فرهنگي امروز جمهوري اسلامي است! يادمان باشد اين فيلم نه فقط با مجوز که با سفارش، برنامه ريزي و پيگيري و سخاوتمندي مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي ساخته شده است.
“ حقيقت برو گم شو” چشم!
فيلم با بودجه شخصي کارگردان اگر ساخته شده بود البته حرفهاي ديگري مي شد زد. آزادي است و جمهوري و همه بايد بتوانند حرف بزنند و ... . مشکل اينجاست که جاي پوزوسيون و اپوزيسيون عوض شده است.

ادامه نوشته

بازشناسي فرصت‌ها براي احياي روحيه آرمان‌خواهي ضروري است

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاري فارس، وحيد جليلي مدير مسئول نشريه راه بعد از ظهر امروز با حضور در جمع دانشجويان تحصن كننده در مقابل وزارت امور خارجه در سخناني گفت: طلب نصرت از خداوند آخرين حلقه از يك زنجيره است و اين زنجيره مشروط به شرايط كساني است كه مي‌خواهند در مبارزه با كفر و نفاق به پيروزي برسند و بصيرت الهي را با خود همراه داشته باشند.
وي افزود: كساني كه مي‌خواهند با كفر و نفاق مبارزه كنند ابتدا بايد گناهان خود و افراط و تفريط‌‌هاي خود را به ياد آوردند و تلاش كنند كه از لحاظ روحي، معرفتي و سازماني تثبيت شده باشند و در حركت خود به خدا توكل كنند و به نصرت او ايمان داشته باشند.
جليلي خاطرنشان كرد: تا موقعي كه شرايط پيروزي از جانب ما ايجاد نشود قاعدتا جواب، شرط نخواهد بود و در ماجراهايي مانند كشتار مردم مسلمان يمن ما بايد ببينيم مصاديق اين مفاهيم چيست؟ و غفلت‌ها و تمرد‌هاي ما از دستورات الهي چه بوده است؟
مدير مسئول نشريه راه در ادامه تصريح كرد: اگر ما از عمق جان بپذيريم اشتباهاتي داشته‌ايم قاعدتا اين مورد بايد در دستور زبان، رفتار و سبك زندگي ما بروز كند تا به يك ثبات قدم برسيم.
وي با تاكيد بر اينكه آرمان گرايي‌هاي نقطه‌اي، ديني نيست اظهار داشت: اينكه روزي براي غزه جمع شويم و تا مدتي جمع نشويم و دوباره براي كشتار مردم يمن در كنار يكديگر جمع شويم حكايت از ثبات قدم نمي‌كند و تثبيت حركت يعني فرا بردن از حركات‌هاي مقطعي و اين لازمه رسيدن به نصرت خداوند است.
جليلي خاطرنشان كرد: همين جمعيتي كه در اين تحصن نشسته‌اند و دانشجوياني كه در جريان فجايع غزه روزهاي متمادي تحصن كردند، اگر اراده كنند و حركت مستمر و دائمي را داشته باشند مي‌توانند بسياري از فعاليت‌ها را شكل دهند.
وي در پايان خاطر نشان كرد: بازشناسي فرصت‌هاي ما كه مي‌تواند براي احياي روحيه آرمان خواهي باشد يكي از ضرورت‌ها است.

برخي تاب جمهوريت نظام را در انتخابات اخير نداشتند

سردبير مجله راه گفت: در انتخابات اخير برخي تاب جمهوريت نظام را نداشته و تلاش کردند با آن مقابله کنند که در اين انتخابات با اسلام به جنگ جمهوريت رفتند و در اين مسير از شعارهاي يا حسين، الله اکبر و رنگ مقدس سبز استفاده کردند.

به گزارش ايرنا، وحيد جليلي در تالار شيخ انصاري دانشگاه حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران گفت: در انتخابات اخير در کشور شاهد عدم توازن رسانه‌اي هستيم که در انتخابات اخير نيز بسيار مشهود بود.

وي افزود: فضاي رسانه‌اي کنوني تصويري را از ايران نمايش مي‌دهد که بر همگان مشخص است و متاسفانه اين مسئله از رسانه‌ ملي تا ساير رسانه‌ها نيز وجود دارد.

**رسانه جديدي با عنوان صندوق راي

اين روزنامه نگار گفت: در اين انتخابات رسانه جديدي با عنوان صندوق راي نيز به رسانه‌هاي کشور اضافه شد، در اين شرايط شاهد دو تصوير متفاوت از فضاي کشور بوديم که يکي از سوي رسانه ملي نمايش داده مي‌شد و تصوير ديگر را از رسانه انتخابات مشاهده کرديم.

وي اظهار داشت: در خصوص راي 24 ميليوني احمدي نژاد چنين مطرح مي‌‌شود که اگر اين 24 ميليون نفر وجود دارد، تا ديروز کجا بودند و سئوال ديگر اين است که اگر اين جمعيت اين حق را دارد که سرنوشت سياسي کشوري مانند ايران را تعيين کند جايگاه آنها در رسانه ملي کجا بوده است.

اين استاد دانشگاه گفت: اکنون رسانه ها ايران را به مثابه همه ايران نمايش نمي دهند تا زماني که اين وضعيت نامتوازن نظام رسانه اي در کشور برقرار باشد و زير ساخت‌هاي رسانه‌اي کشور غيرعادلانه باشد هر آسيب شناسي ديگر از وضعيت رسانه‌ها ناقص و بدون نتيجه خواهد بود.

جليلي گفت: ابتدا بايد اين وضعيت را اصلاح کنيم، در اين زمينه وضعيت جناح‌هاي سياسي کشور که کاملا مشخص است و مفروض آنها چنين تعريف شده که اگر هر دو جناح از صدا و سيما استفاده کنند شعار رسانه ملي محقق شده است و در اين زمينه چنين مطرح مي‌کنند که مثلا هم ناطق نوري و هم موسوي بايد از عملکرد صدا و سيما راضي باشند.

**بايد فساد رسانه اي را اصلاح کنيم

اين فعال مطبوعاتي اظهار داشت: تصويري که اکنون از زندگي ايرانيان و دين آنها در صدا و سيما نمايش داده مي‌شود متعلق به قشر خاصي است ،اگر به دنبال مبارزه با فقر و فساد و تبعيض هستيم، ابتدا بايد روي همين فساد رسانه‌اي که همه جناح‌هاي کشور در آن شريک هستند دست گذاشته و آن را اصلاح کنيم.

جليلي گفت: متاسفانه چنين نگاهي در بخشي از فضاي آکادميک کشور نيز مشاهد مي‌شود حرمت دانشگاه به علم و دانش است و نخستين گام علمي، مشاهده واقعيت است که بايد بعد از آن بر اساس نگاه و ارزش گذاري در جهت اصلاح يا تکميل آن مشاهده حرکت کنيم يعني نمي‌توان ژست علمي گرفت و مدعي شد که نخبگي با انکار واقعيت شروع مي‌شود.

وي افزود: فضاي رسانه اي و نخبگي کشور بر هم تاثير مي‌گذارند و به همين دليل شاهديم که متاسفانه بعضا اجازه طرح برخي مسائل نيز داده نمي‌شود و از همان ابتدا واقعيت را انکار مي‌کنند.

اين روزنامه نگار گفت: اميدوارم کساني که عميق‌تر و بلند مدت‌تر به مسائل نگاه مي‌کنند تلاش کنند تا تصويري واقعي تر از ايران به مثابه‌ همه ايران و نه صرفا شمال پايتخت نمايش داده شود.

**تئوريسين‌هاي خشونت از حاميان ميرحسين موسوي در انتخابات بودند

سردبير سابق مجله سوره در ادامه در پاسخ به سوال يکي از دانشجويان که نشريه سوره به خشونت در جامعه دامن مي‌زند، گفت: بنده سردبير 30 شماره از نشريه سوره بوده‌ام و عملکردم در اين دوران کاملا مشخص است.

وي گفت: برخي از اينها که شما آنها را تئوريسين خشونت خوانديد بايد بگويم که از حاميان اصلي مير حسين موسوي در انتخابات بودند اما اينکه ما مطالب آنها را منتشر کرديم لازم است که يادآور کنم نقدهايي را در همان مجلس سوره در مورد مطالب ميرشکاک منتشر کرديم.

جليلي در خصوص نوع نگاه به دموکراسي گفت: بنده در مناظره انتخاباتي با بهشتي نيز مطرح کرده بودم که چالش و دغدغه امروز ما بحث جمهوريت نظام است و اعتقاد دارم که اگر حضرت امام خميني (ره) فرمودند جمهوري اسلامي نه يک کلمه کمتر و نه يک کلمه بيشتر به اين دليل بود که ايشان هيچ تضميني بهتر از جمهوريت براي حفظ اسلاميت نظام نمي‌ديدند.

**در انتخابات اخير برخي تاب جمهوريت نظام را نداشتند

سردبير مجله راه ادامه داد: در انتخابات اخير برخي تاب جمهوريت نظام را نداشته و تلاش کردند با آن مقابله کنند که در اين انتخابات با اسلام به جنگ جمهوريت رفتند و در اين مسير از شعارهاي يا حسين، الله اکبر و رنگ مقدس سبز استفاده کردند.

جليلي گفت: امروز نيز مشخص است که چه کسي با جمهوريت نظام مشکل دارند، اکنون انتخابات رياست جمهوري برگزار شد اما برخي نتيجه را قبول نمي‌کنند و مدعي هستند که بعد از اعلام نتايج بايد نظارت استصوابي روشنفکران نيز نتيجه را تائيد کند.

اين تحليلگر مسايل سياسي افزود: موسوي از يک سو ادعا مي‌کند که تقلب شده است و مدعي است که مردم به وي راي داده اند اما مشخص نيست که اين آراء چه شده است، از سوي ديگر بحث تخلف را مطرح مي‌کند و مدعي است که احمدي نژاد با کارهايي نظير توزيع سهام عدالت و سيب زميني توانسته آراي مردم را به خود اختصاص دهد که اين دو ادعا در مقابل هم هستند.

سردبير نشريه راه گفت: مردم به احمدي نژاد با تمام نقدهايي که وجود داشت راي دادند که اين راي نشان از ترجيح آنها داشت يعني نشان داد که مردم در اين شرايط وضعيت را تحليل کرده و از بين گزينه هاي موجود احمدي نژاد را انتخاب کرده‌اند.

جليلي در پاسخ به سئوالي در خصوص توقيف روزنامه همشهري افزود: بنده خودم چندين بار از نشريات اخراج شده‌ام و جالب است که بدانيم که اولين توبيخ مطبوعاتي دولت نهم نيز به مجله سوره که بنده سردبير آن بودم اختصاص داشت.

وي افزود: همشهري داراي يک ضميمه است که بسياري از مردم از آن استفاده مي‌کنند و به همين دليل به نظر بنده توقيف آن در اين شرايط اشتباه بود که مي شد با روش هاي ديگر آن را به طرف کرد.

گفتني است پيش از سخنان جليلي و در ابتداي برنامه، مستند "ايران سبز " با موضوع "فرياد مستضعفين از بي‌عدالتي در رسانه‌اي که قرار بود ملي باشد"، اکران شد.