هاله نور آقای موسوی
اگر چه در ایام انتخابات تا حدودی چهره روتوش شده و فرو رفته در هالهای از نور آقای موسوی برای مردم آشكار شده بود كه به آن رأی بیسابقه و بینظیر در تاریخ انقلاب به رقیب ایشان انجامید، اما شنبه هم قیامت شد: «یوم تبلی السرائر»!
برآوردی كه آقای موسوی از شرایط امروز دارد، این است كه اگر با مطالبات توده مردم امروز مقابله نشود و جریان ضداشرافیت سركوب نشود، خیلی بعید است كه به این زودیها این فرصت در اختیار جریان روشنفكری مؤتلف با سرمایهداری جهانی و داخلی قرار بگیرد.
«اگر تقلب بشه، شنبه قیامت میشه». ستاد آقای موسوی از حدود یك هفته مانده به انتخابات به میلیشیای خود دستور داده بود این شعار را در خیابانهاجیغ بزنند .
از نوع این رفتارها میشد دریافت جریانی كه آقای موسوی نمایندگیاش را به عهده گرفته است به انتخابات فراتر از انتخابات نگاه میكند و اهداف دیگری را در سر دارد.
اگر چه در ایام انتخابات تا حدودی چهره روتوش شده و فرو رفته در هالهای از نور آقای موسوی برای مردم آشكار شده بود كه به آن رأی بیسابقه و بینظیر در تاریخ انقلاب به رقیب ایشان انجامید، اما شنبه هم قیامت شد: «یوم تبلی السرائر»!
معجزه 22 خرداد جریان پشتسر موسوی را وادار كرد باطن خودش را روز به روز آشكارتر كند. اگر چه تحركات غیرقانونی آنها مشكلاتی را پیش آورد، اما ملت ما تجربیات مهم و حافظه تاریخی الهامبخشی در این زمینه دارند و همین تجربه تاریخی خیلی كمك میكند كه این مسائل اخیر هم به راحتی حل بشود.
مردم ما مشابه این رفتارها را درسالهای نخست بعد از پیروزی انقلاب تجربه كردهاند. به طور مشخص در 17شهریور و 14 اسفند 59، مردم ما میتینگهای پرهیاهوی بنیصدر را و پروپاگاندای سیاسی بعد از آن را به یاد دارند.
اما اینكه چرا آقای موسوی حاضر است برخلاف هرآنچه كه در ابتدای ورودش به انتخابات گفته عمل كند و ادعاهایی را كه در این مدت مطرح كرد، خودش خلافش را انجام بدهد قابل تحلیل است. آقای موسوی از ابتدا اعلام كرده بود كه من برای حفظ «قاعده بازی» به میدان آمدهام.
وی، آقای احمدینژاد را متهم كرد كه اهل كرنش در برابر قانون نیست و قانون را دور میزند و مهمترین دغدغه مهندس موسوی در سخنرانیها و بیانیههایش اینگونه اعلام میشد كه او آمده است تا قاعده بازی و روالها و همچنین احترام و اعتبار نهادهای قانونی كشور حفظ بشود. هم در جریان تبلیغات انتخاباتی و هم بخصوص در جریانات روز انتخابات و بعد از اعلام نتایج، به وضوح میتوان دید كه موسوی در ادعایش چقدر صادق بود.
جدای از بحثهای روشی، امروز دیگر بخشهای مهمی از محتوای اندیشه سیاسی آقای میرحسین موسوی و نظام ایدهآل سیاسی ایشان هم آشكار شده است.
مصاحبه بسیار مهم روشنفكرترین زن ایران! و نزدیكترین همكار سیاسی آقای میرحسین موسوی یعنی خانم رهنورد با شبكه انگلیسی بیبیسی یك گفتوگوی تاریخی است و مفادش قابل توجه و تحلیل است. ایشان میگوید من لُر هستم و آقای موسوی داماد لرستان است. لرها موسوی را نمیگذارند و به آقای احمدینژاد رأی بدهند.
بعد میگوید ایشان تركزبان است و آذربایجانیها هیچ وقت فرزند خودشان را نمیگذارند و به كس دیگری رأی بدهند. ببینید بعد از 150سال سابقه روشنفكری در ایران، جریان روشنفكری، معیار انتخاب سیاسی ایدهآل خودش را چگونه طرح میكند. كانه ما در دوره ملوكالطوایفی هستیم و مردم باید به شكل قبیلگی رأی بدهند و اگر به این شكل رأی ندهند مایه تعجب روشنفكرترین زن ایران و نزدیكترین و پرسابقهترین همكار آقای موسوی میشود!
اگر به این نكات توجه كنیم، میبینیم كه در اندیشه میرحسین و همراهان روشنفكر او نوعی ارتجاع به مناسبات همگون با تفكر قبیلگی مشاهده میشود و مردم خیلی خوب ذات این جریان را شناختهاند.
امروز میرحسین موسوی برای حذف یك چهره سیاسی نمیجنگد و درگیری او برخلاف آن ادعایی كه میگفت من آمدهام تا قاعده بازی سیاسی را حفظ بكنم یك درگیری سیاسی نیست.
میرحسین امروز مهمترین دغدغهاش سركوب یك جریان عظیم و عمیق اجتماعی است كه به میدان آمده است تا از استحاله انقلاب و نظام جلوگیری كند.
24 میلیونی كه به ضرر اشرافیت سیاسی رأی داده از نگاه جریان روشنفكری و سلطنتطلب و غربزده كه امروز با هم ائتلاف كردهاند، باید در همین نقطه سركوب شود.
برآوردی كه آقای موسوی از شرایط امروز دارد، این است كه اگر با مطالبات توده مردم امروز مقابله نشود و جریان ضداشرافیت سركوب نشود، خیلی بعید است كه به این زودیها این فرصت در اختیار جریان روشنفكری مؤتلف با سرمایهداری جهانی و داخلی قرار بگیرد.
آقای موسوی دارد میبیند كه امروز این جریان عظیم و عمیق اجتماعی در فضای سیاسی كشور، نماینده جدی ندارد. همه به میدان آمدهاند تا مردمی كه پایشان را از گلیمشان درازتر كردهاند، سرجایشان بنشانند.
دلیل دیگر سراسیمگی آقای موسوی به عنوان نماینده مجموعه مناسبات غلط، این است كه اینها همواره تلاش میكردند تا مترسكی را به نام اكثریت خاموش به رخ نظام بكشند و ادعایشان این بود كه ما میتوانیم اكثریت خاموش را به صحنه بیاوریم و از آن طریق مطامع مناسبات ایدهآل خودمان را حفظ بكنیم، ولی معجزه 22خرداد نشان داد كه اتفاقاً اكثریت خاموش آنهایی بودند كه دغدغه عدالت داشتند و وقتی كه ببینند جریان سرمایهداری جهانی برای حمایت یك چهره ظاهراً موجه به صحنه آمدهاند آنها هم تشجیع و تحریك میشوند كه به صحنه بیایند و از انقلاب خودشان و آرمان عدالت دفاع بكنند.
بنابراین در انتخابات آینده هم دیگر اكثریت خاموشی كه جریان چپ لیبرال بتواند به آن امید ببندد، وجود نخواهد داشت.
با وجود این، جریان اشرافیت سیاسی تصمیم گرفته است كه در این مقطع با بهكارگیری همه ابزارهای جنگ روانی از این جهش تكاملی انقلاب اسلامی جلوگیری كند و جریان ارتجاعی را به جامعه تحمیل بكند.
در این زمینه هم در روزهای آینده خواهیم دید كه چگونه جریان اجتماعی عظیم و عمیق برآمده از انقلاب اسلامی جریان متوهم، خودشیفته و ساختارشكن را مثل كفی خواهد شست و برگ زرین دیگری بر حافظه تاریخی ملت انقلابی ایران افزوده خواهد شد.